خونشون، چه تاریک و چه سرده

شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده
دلامون جای غمه لونه درده
تورو بی من، منو دور از تو گذاشته
چی بگم؟ با من و تو دنیا چه کرده؟

آسمون با من و تو قهره دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو دلم این همه غم جا نمیگیره
چی به جز غم داره این دل که اسیره
گفتی از یاد میره این غمها یه روزی
تو دلم ریشه دوونده دیگه دیره

آسمون با من و تو قهره دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

تو میگی نامه نوشتی نرسیده
از تو یک خط یا نشون هیچکی ندیده
منم امشب واسه تو نامه نوشتم
اما اشکام همه رو نامه چکیده

آسمون با من و تو قهره دیگه
هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه

 

خونشون، چه تاریک و چه سرده …  راستش این خونه رو خیلی ساله که دارم و هنوز اینجا یادگاریهامو میزارم

همیشه میام و یه یادگاری مینویسم و میرم اما میدونم دیگه مثل قدیما کسی نمیاد سر بزنه

یادش بخیر قدیما اینجا برو بیایی بود الان سوت و کوره

چیزایی مثل اینستا و تلگرام و لاین و …  در اومده !!!

یه روزی مهربون بوده

کسی که سنگدله شاید، یه روزی مهربون بوده
شکستن اعتمادشو، وقتی خیلی جوون بوده

هر اندازه که میجنگه، بازم حس میکنه بس نیست
مثل تبعیده تنهاییش، که منتظر هیچکس نیست

شاید پلای برگشتو، خودش عمدا خراب کرده
هزار بار با سفید باخته، سیاهو انتخاب کرده

شاید به هر کی دل بسته، ازش بدجوری رنجیده
کسی که سنگدله شاید، گذشته اش رو نبخشیده

اگه بیرحمه تو حرفاش
اگه مه گیر و مرموزه
تو چشماش، یه شبه
تو شب، یه جنگل داره میسوزه

بازم فرارش از اینه، که معلوم نشه غمگینه
اونقد بهش دروغ گفتن، به عاشقانه بدبینه

شاید پلای برگشتو، خودش عمدا خراب کرده
هزار بار با سفید باخته، سیاهو انتخاب کرده

شاید به هر کی دل بسته، ازش بدجوری رنجیده
کسی که سنگدله شاید، گذشته شو نبخشیده

 

سنگدل

اقیانوس

میخندی و خندت مثل اون اولا نیست
اینجایی اما فکرت اصلا این جاها نیست

جوری غریبی میکنی با من که انگار
حتی قیافم واسه تو آشنا نیست

اینکه تو رو از دست بدم کابوس من بود
آغوش آروم تو اقیانوس من بود

تو تا همیشه توی قلبم موندگاری
واسه پشیمونی همیشه وقت داری

اینکه تورو از دست بدم کابوس من بود
آغوش آروم تو اقیانوس من بود

تموم لحظه های بی تو ناتمومه
تصویر خنده هات همیشه روبرومه

غیر از کسی که بین ما، مارو بهم زد
حالا دیگه هیشکی میون ما دو تا نیست

من دست و پامو توی عشقت بستم و اون
حتما مثل من توی عشق بی دست و پا نیست

هر روز میگم با خودم مردم براش تا
بعدا نپرسم از خودم هر روز چرا نیست

اینکه تو رو از دست بدم کابوس من بود
آغوش آروم تو اقیانوس من بود

تو تا همیشه توی قلبم موندگاری
واسه پشیمونی همیشه وقت داری

اینکه تورو از دست بدم کابوس من بود
آغوش آروم تو اقیانوس من بود

تموم لحظه های بی تو ناتمومه
تصویر خنده هات همیشه روبرومه

 

اقیانوس

بابا کوهی

یاد بچگیهام افتادم

یه آهنگ بود که یکی از دوستان پدرم خیلی دوست داشت و همیشه میخوند

چند روز قبل آهنگرو دوباره شنیدم و گفتم اینجا برای همه بزارمش

بابا کوهی

 

سلام ای بلبلی افسرده بر تو
بابا کوهی
بابا کوهی
سلام ای گلی پژمرده بر تو
بابا کوهی
بابا کوهی

سلام جانم
سلام پسرم

دلم از دنیا گرفته بابا کوهی
غم تو چشمونم نشسته بابا کوهی
همسرم از خونه رفته بابا کوهی
بال پروازم شکسته بابا کوهی

پسرم قصه نخور مشکلت آسون میشه
من دعا میکنم برات درد تو درمون بشه
لب تو خندون بشه

بابا کوهی میدونم که اون دیگه نمیاد
بابا کوهی میدونم که اون منو نمیخواد
همه میدونن که اون دل منو شکسته
چه کنم که این دلم هنوز به پاش نشسته

پسرم قصه نخور مشکلت آسون میشه
من دعا میکنم برات درد تو درمون بشه
لب تو خندون بشه

دلم از دنیا گرفته بابا کوهی
غم تو چشمونم نشسته بابا کوهی
همسرم از خونه رفته بابا کوهی
بال پروازم شکسته بابا کوهی

پسرم قصه نخور مشکلت آسون میشه
من دعا میکنم برات درد تو درمون بشه
لب تو خندون بشه
بابا کوهی بهت بگم دل ها وفا ندارن
دیگه مث قدیما با هم صفا ندارن
اخه تا کی باید به پای اون بشینم
توی باغ زندگی هی گل غم بچینم

پسرم قصه نخور مشکلت آسون میشه
من دعا میکنم برات درد تو درمون بشه
لب تو خندون بشه

این بهار مال من و مال تو نیست

میشه امسال یه جسارت بکنم
حرفامو با شما قسمت بکنم
آخر سال و من بی اختیار
دوست دارم کمی نصیحت بکنم
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این بهار ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه
این بهار مال مادربزرگیه
که در خونه شو هیشکی در نزد
همه روزاشو تو تنهایی شمرد
یه نفر حتی یه روزم سر نزد
این بهار مال همون کودکیه
که لباسش از خودش بزرگتره
همه سال کار میکنه تا شب عید
از پدر یه آبرویی بخره
نوبهارشون مبارک
فصل سبزشون مبارک
کوه سنگین نداشتن
روی دوششون مبارک
بی خیالیمون مبارک
ماه و سالمون مبارک
سفر دورو دارازه به شمالمون مبارک
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این بهار ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه
این بهار مال هموناییه که
نمی خوان سفره ی هفت سین بچینن
تا مبادا وقتی سفره چیده شد
جای هرکی رفته خالی ببینن
این بهار مال هموناییه که
سوز سرما رو تحمل میکنن
سر چهارراه پشت یک چراغ سرخ
وطن و ایران و غرق هزار گل میکنن
نوبهارشون مبارک
فصل سبزشون مبارک
کوه سنگین نداشتن
روی دوششون مبارک
بی خیالیمون مبارک
ماه و سالمون مبارک
سفر دورو درازه به شمالمون مبارک
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این فقط ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه