کولی

تو صدای اواز بارون ،تپش قلب خاکی

مثل گریه تسکین دردی ،مثل یک سوره پاکی

طعم غربت رو لباته ،مثل یک کولی عاشق

راز جنگل تو چشاته ،گونه هات رنگ شقایق

بی تو شمع و گل میمیره ،خونه رنگ غم میگیره

تو نذار بمونم تنها ،میدونی دلم میگیره

وسعت قلب تو قد یه دنیاس

خواستنت واسه من مثل یه رویاس

بوی تو بوی بارون بوی یاسه

دست من ساقه های التماسه

بی تو میمیرن گلای ناز گلدون

میمونن مرغای عاشق زیربارون

زیر بارون

مرغ عاشق

زیر بارون

برسه به دست بابا

پاکت بی تمبر و تاریخ
نامه بی اسم و امضاء
کوچه دلواپسی ها
برسه به دست بابا

با سلام خدمت بابا
عرض کنم که غربت ما
انقدم بد نیست که میگن
راضیم الحمدالله

یادمون دادن که اینجا
زندگی رو سخت نگیریم
از غم ویرونی تو
روزی صد دفعه نمیریم
یادمون دادن که یاد
سوختن خونه نیفتیم
خواب بود هر چی که دیدیم
باد بود هر چی شنفتیم

راستی چند وقته که رفتم
بی غم و غزل سر کار
روزگارم ای یدک نیست
شکر غربت گرم بازار

قلم و دفتر شعرم
توی گنجه کنج دیوار
عکس سهراب روی طاقچه
غزلش گوشه انبار

توی نامه گفته بودی
بی چراغ دل مادر
براتون نور میفرستم
جنس اعلاء طرح آخر
من ستاره بردم اینجا
با بلیطای برنده
راستی اونجا نور فانوس
یه شبش کرایه چنده

پاکت بی تمبر و تاریخ
نامه بی اسم و امضاء
کوچه دلواپسی ها
برسه به دست بابا