بلاک دات مسیحا دات آی آر
ماه: بهمن 1394
بی یار ترم من
هم خواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی تابم و از غصه این خواب ندارم
دلتنگمو با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
پیش تو بسی از همه کس خوار ترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کوی ات
دانی که ز حق یار وفادارترم من
بر بی کسی من نگر و چاره من کن
زآن که از همه کس بی کس و یار ترم من
بی یار ترم من
بی یار ترم من
دوباره زنده شدم
دوباره زنده شدم
بعد از این همه مردن
به خانه آمده ام
بعد از این همه تردید
دوباره پنجره ام
بعد از این همه دیوار
به اعتماد چشم تو
بعد از این همه تردید
شبیه مرهمی که روان است
تمام زخم های مرا بردی
مرا گرفتی از من تنها
به دست هیچ سپردی
نفس نکشیده ام پیش از تو
هوا اگر هوای تو باشد
غزل نمی شنوم بعد از تو
صدا اگر صدای تو باشد
♫♫♫
چقدر هرچه بخواهم بجویم و تو نباشی
چقدر عطر تنت را ببویم و تو نباشی
نفس نمیکشم
که بی تو در تو بمیرم
به آتشم بکش
که جان تازه بگیرم
ببین نه زود و دیرم
تو بال شعله ی من باش
که خاک بستر من نیست
به عشق تن بده
مرا به من بده
به من در عمق نگاهت که ناکجای جهان است
وطن بده
نفس نمیکشم
که بی تو در تو بمیرم
به آتشم بکش
که جان تازه بگیرم
ببین نه زود و دیرم
دوباره زنده شدم
دوباره زنده شدم
حاااال
چی می خوای از دلم چجوری راحتی
چیه تو چشمای توی خجالتی
نکنه باز بگی تو رو دوست ندارم
♫♫♫
دل من عاشقه دل تو با منه دیگه
دیگه نذار چیزی دلتو بشکنه
مگه چی کم داره واسه تو کم بزارم
♫♫♫
من به تو دلخوشم نرو ، خیلی دوست دارم تو رو
پای تو انتهای جون ، عمر منی پیشم بمون
بد به دلت نذار بیاد ، قربون اشک و گریه هات
جون منو ازم بگیر ، زندگی کن برام نمیر
♫♫♫
حال و هوای من به سرت اومده ، تموم عاشقی چشاتو نم زده
نذار به سادگی دلت ازم بگیره
بذار تموم اون با تو سفر کنه
نشه یه ثانیه نباشی سر کنه
می دونی میدونم قصه مون بی نظیره
♫♫♫
من به تو دلخوشم نرو ، خیلی دوست دارم تو رو
پای تو انتهای جون ، عمر منی پیشم بمون
بد به دلت نذار بیاد ، قربون اشک و گریه هات
جون منو ازم بگیر ، زندگی کن برام نمیر
مو چتو دل خوش کُنم ، لا این ای همه بَرد
گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
هر چه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش، ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است، افسار نه
آسمو اوری گره ، دنیانه کرِد سرد
مو چتو دل خوش کُنم ، لا این ای همه بَرد
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
می کنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
سخت میگیری به من با این همه از دست تو
میشوم دلگیر شاید نازنین بی زار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
دادم و ای بی دادم ای مندم خومه تک
مر قیامت بنشونمون کِل یک
مر قیامت بنشونمون کِل یک
ترجمه دو بخش لری:
آسمون ابری شد و دنیا رو سرد کرد
من چجوری دلم خوش باشم ، بین این همه سنگ-منظورش مردم دل سنگه
ای داد بی داد خودم تنها موندم
مگر قیامت بشه که ما دوباره با هم باشیم