ببخشید که خیلی چیزهارو ننوشتم و خیلی دیر دارم مینویسم
راستش یکم هم دوره برام سخت بود و هم اینکه شرایط درونیم بهم ریخته بود
تا اونجای موضوع پیش رفتیم که تقریبا همه چیز ممنوع شد و برنامه های هفتگی من تبدیل شد به ششتشوی زبان در هر روز، سه بار در هفته آگنی سار ، دو بار در هفته کنجال و بعد دو بار هم برگ سنا اضافه شد.
برگ سنا هم به این طریق بود که شب ساعت 10 تا 11 ، پنج قاشق برگ سنای آسیاب شده را با دو لیوان آب دم می کردم و می خوردم و حدود ساعت 5 صبح دستشویی خانه ما در اختیار من بود تا حدود 6.
از هفته ششم 3 لیوان شیر ، 5 لیوان عسل و نان بیات داشتم.
صبح ها یک لیوان شیر بادام و عصرها هم آب مرکبات از قبیل پرتقال ، لیمو و یا نارنگی که پالپ نداشته باشد.
من که از هفته پنجم شیر و عسل نیمی از وعده هایم را اینگونه کرده بودم الان دیگر آماده تر بودم.
پنج هفته وعده های غذاییم شامل همین مواد می شد تا رسیدیم به جلسه هشتم و بخش مشکل دوره.
نکته این دوره این بود که اگر اول این موضوع را بمن می گفتند شاید به اینجا نمیرسیدم و این اتفاق مشابه خاطره من از شیرکوه است:
در صعودمان به قله شیرکوه در یزد برنامه صعود شبانه بود و ما قله را نمیدیدیم. از مسیر دره نجیب به سمت قله حرکت کردیم و همینطور بالا میرفتیم. نزدیک های صبح به قله رسیدیم و در بازگشت با دره نجیب (بهتره بگم بسیار نجیب) دوباره روبرو شدیم.
واقعا اگر صعودمان شب نمیبود و ما مسیر شیب دار و طولانی دره را میدیدیم شاید کمی می ترسیدیم و به قله نمیرسیدیم اما ندیدن مسیر در شب باعث شد کل مسیر را بالا رفتیم.
این دوره همینگونه بود ، اگر می دانستم که انتهایش به پنج هفته شیر و عسل خوردن میرسد و هفته آخرش فقط آب است شاید نمیتوانستم تمامش کنم.
بله، هفته آخر و در اصل 8 روز فقط روزه آب داشتم و به دستور دکتر درصورتیکه ضعف کردم یک قاشق عسل میتوانستم با آب مخلوط کنم و بخورم .
این روزه ابتدا قرار بود 3 یا 4 روز باشد اما بعد از 5 روز بقدری دفع مواد سمی داشتم که به توصیه دکتر 8 روز ادامه دادم .
اول نمیدانستم که این موادی که از بدنم دفع می شود چیست و چه اثراتی دارد تا اینکه روز شنبه با دکتر تماس گرفتم و ایشان بمن توضیح داد که اینها چه هستند و چه اثرات مخربی دارند و یکی از مهمتریت اهداف این دوره دفع این مواد بسیار سمی به نام mucoid plaque از بدن است و دوره من را تا امروز تمدید کردند.
راستش اول فکر کردم دکتر برای روحیه دادن به ادامه روزه و تقویت اراده من اینقدر مرا تشویق کرد، اول یه سری به اینترنت زدم و با دو نفر از دوستان دیگرم حسابی مشورت کردم و تازه متوجه شدم که ادامه این دوره و انجام آن چه اثرات بسیار مثبتی دارد حتی یکی از دوستانم بمن گفت که در پایان دوره همه نمیتوانند که این مواد را دفع کنند و خیلی برام خوشحال بود که تونستم اینها رو دفع کنم.
امروز جلسه نهم و پایان روزه آب بود که خدمت دکتر رسیدم و برنامه غذایی شکستن روزه و اتمام دوره پاکسازی و همینطور برنامه آتی خودمو که چه چیزهایی برایم مفید است و چه چیزهایی مضر گرفتم.
وقتی دفتر دکتر بودم دوستانی را دیدم که تازه دوره عمومی را شروع کرده بودند و داشتند اولین کنجال خودشونو تجربه می کردن و یاد اولین کنجال خودم افتادم و همه از من می پرسیدند که آیا سخته یا ضرری داره و واقعا به آنها و به همه میگم که دوره ای بود بسیار بسیار سازنده.
چه از لحاظ جسمی ، چه از لحاظ روحی و همینطور از خیلی جهات دیگر.
همانطور که جسمم از بخش عمده ای مواد سمی پاک شد و چاکرها های بدنم برای جذب انرژی آماده شد و بخشی از پلیدیها و کثیفی های روحم و نیز رفتارهای اشتباه فردی و اجتماعی را هم سعی کردم پاک کنم.
واقعا الان با تمام وجود از کاری که انجام دادم راضیم و واقعا از ته دلم همانطور که یکی از دوستانم از من پرسید بعد از این هم مشقت و سختی اگر اول دوره بود بازهم آنرا انجام میدادی یا نه جوابم این بود که واقعا انجام می دادم و حتی اگر بشود باز هم دوست دارم این دوره را تکرار کنم.
.
جا داره از همسرم بابت همراهی و حمایت ها و کمک ها و دلسوزیهای بسیارش تشکر کنم.
واقعا اگر کمک ها و صبرش نبود نمیتوانستم کل دوره را انجام دهم.
و به همه دوستان توصیه می کنم که اگر میتوانند این دوره را با هم انجام دهند تا با هم جلو روند و یکطرف که این دوره را ندارد اذیت نشود.
در انتهای این نوشته ام اول کتابی که دکتر بهم پیشنهاد دادند را براتون معرفی میکنم و 3 جزوه دیگر را برایتان می گذارم و سعی میکنم کم کم تحقیقات متفرقه ای را که در طول دوره انجام دادم برایتان بنویسم.
کتاب: علم زندگی – راهنمای زندگی سالم با طب آیورودا
یوگا 6 – محتوای دوره پاکسازی درون