معنی انگشتر در هر انگشت چیست?


در پست قبلی یه سوال پرسیدم احسان هم حس گردشش کار افتادو رفت گشت این مطلبو پیدا کرد
بین خودمون تعارف کردیم خودت بزار احسان گفت جون تو راه نداره
من گفتم کار خودته بزار از اون تعارف از من تعارف
آخر سر حرف احسانو گوش کردمو این مطلبو تحت عنوان یه پست میزارم روی وبلاگم

*****
آیا تابه حال به این فکر کرده اید که انداختن انگشتر در هر انگشت چه معنایی دارد؟
گاهی اوقات، علیرغم همه تلاشهایی که می کنیم، زندگی به مراد ما پیش نمی رود. این همان زمانی است که بعضی از آدم به سراغ فال و طالع بینی می روند تا به طریقی زندگیشان را رونق بدهند.
کف بینی، فال اعداد، تاروت، و از این قبیل بعضی از راه هایی هستند که متخصصین این رشته ادعا دارند به وضعیت کنونی افراد کمک می کند. یک چیزی که خیلی برای من جالب بود انگشترهایی است که این متخصصین به افراد توصیه می کنند که بیندازند. این انگشترها وقتی با سنگ تولد هر کس ادغام شود در خیلی از جوانب زندگی هر فرد تعادل ایجاد می کند. اما آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که هر انگشت برای انداختن انگشتر چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا انداختن انگشتر در یک انگشت بخصوص نشان دهنده یک مفهوم عمیق است؟ پس اجازه بدهید نگاهی به مفهوم انگشت های مختلف برای انداختن انگشتر بیندازیم.
مفهوم انگشت های مختلف برای انداختن انگشتر
انگشت شست: نشان دهنده قدرت اراده در فرد است. این انگشت با خودِ درونی فرد در ارتباط است. وقتی به شما گفته می شود که در انگشت شستتان انگشتری بیندازید، به دقت مراقب تغییراتی که در زندگیتان اتفاق می افتد باشید. این انگشتر قدرت اراده شما را تقویت خواهد کرد.
انگشت اشاره: نشان دهنده قدرت، رهبری و جاه طلبی است. این انگشت نشان دهنده یک نوع قدرت خاص است. این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند در انگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد. درنتیجه، انداختن انگشتر در این انگشت به شما در این زمینه کمک می کند.
انگشت وسط: نشان دهنده فردیت و هویت فرد است. این انگشت که در وسط قرار گرفته است نشاندهنده یک زندگی متعادل و متوزان است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک می کند زندگی متعادلتری داشته باشید.
انگشت انگشتری: انگشت انگشتری دست چپ به قلب رابطه مستقیم دارد. به خاطر همین است که حلقه ازدواج در این انگشت انداخته می شود. این انگشت همچنین نشاندهنده احساسات و خلاقیت در فرد است. انداختن انگشتر در انگشت چهارم دست راست به شما کمک می کند در زندگی خود خوشبین تر باشید.
انگشت کوچک: نشان دهنده همه چیز در روابط شماست. این انگشت نشاندهنده روابط ما با محیط بیرون می باشد و دقیقاً مخالف شست است که به خودِ درونی ما اشاره دارد. این انگشت نشاندهنده رفتار ما با دیگران است. انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک می کند روابط خود را تقویت کنید، به خصوص درمورد ازدواج. به ارتقاء روابط کاری هم کمک می کند.
انگشترها در میان سایر جواهرات اهمیت بیشتری دارند. قبل از اینکه تصمیم بگیرید هر انگشتری دستتان کنید، بهتر است با یک متخصص درمورد نوع جواهری که می خواهید دست کنید صحبت کنید. این انگشتر، چه یک انگشتر الماس یا انگشتر نامزدی یا عروسی یا هر انگشتر دیگری باشد، نمی توان زیبایی آنها را بعنوان جواهرهایی شیک نادیده گرفت. پس فقط به دلایل باورها و اعتقادات مذهبی نیست که خیلی ها انگشتر دست میکنند، این مسئله می تواند جنبه مدگرایی هم داشته باشد. دلیل آن مهم نیست، مهم این است که انداختن انگشتر به ارتقاء وضعیت ظاهر شما کمک می کند.

کنکور

سلام
این پست سر جلسه کنکور پشت کارت شمارم که روی میزم نصب شده بود نوشتم
قرار بود یه کنکور ساده باشه اما نبود
چند تا نکته داشت که لازم بود همینجا بنویسم
اول اینکه بر عکس کنکورهای دیگه ای که شرکت کردم تا شاید قبول بشم نکاتی اساسی تو این کنکور رعایت نشده
قرار بود کنکور ساعت 3 باشه ، ساعت 2:45 درب هارو بستن ما هم آماده بودیم 3 شروع بشه
ساعت 2:55 مراقب محترم گفت ساعت 3:30 شروع میشه
حالا ما چکار کنیم هیچی من هم تا 3:30 یه چرت حسابی زدم و فقط وقتی پشت بلندگو اعلام کردند کنکور نمره منفی نداره و صدای نفراتی بلند شد گوش من هم تیز شد و چشامو باز کردم
جواب دادن سوالات و امتحان من رو بیخیال شین نمیگم چکار کردم ساعت 4:45 من سوالامو کامل تموم کردم ( دیدین چقدر باهوشم ) حالا بلند شدم بیام بیرون میگن تا 5 باید بشینین
5 شد و از بلندگو اعلام کردن که تا پایان آزمون همه باید بشینن که میشه حدود 6.5 تا 7 .
من هم از بی حوصلگی نشستم و این مطالبو دارم مینویسم اونم کجا سر جلسه کنکور، این مراقبه هم داره چپ چپ نگام میکنه
راستی تا وقت هست دور از چشم یه نفر توصیفی از مراقبه محترم سر جلسه داشته باشم ، ایشان خانمی کوتاه قد ؛ پوششی مناسب ولی با چند نکته داره :
من تا حالا ندیده بودم خانمی انگشترش رو تو انگشت اشارش بکنه حالا این انگشت اشاره چه معنی ای داره من که نمیدونم
نکته دیگه اینکه مراقبه محترم ما این بود که هر یک یا دو دقیقه میومد دم پنجره کلاس و میرفت
جلوی پنجره هم نمیدیدم به کجا نگاه میکنه اما بیرونو یه دید 10 تا20 ثانیه ای میزد ؛ حالا این پنجره کجاست دقیقا جلوی بنده و ایشان هم حین رفت و برگشت نیم نگاهی به بنده حقیر مینداخت و اگر خودم نگاهی نمیکردم اما سنگینی نگاهشو حس میکردم
خوب به اینجای نوشتنم رسید سرکار خانم مراقب اومد برگه کنکور منو گرفت و منو از جلسه بیرون کرد
من هم برای خودم یکم قدم زدم که اینجا هم نکته داشت
هی همه تو ایران ما میگن از وسایل عمومی استفاده کنین
خوب خدا پدر و ماردتونو بیامرزه آخه وقتی آدم میاد مثل بچه مثبتا با عمومی بره وسیله ای گیرش نمیاد
من 0.5 ساعت تو ایستگاه اوتوبوس زیر پل کریمخان وایسادم اما نیومد که نیومد
بعدشم برای خودم شروع کردم به قدم زدن به سمت میدان توپخانه که تا خود خیابان جمهوری یه اوتوبوس هم از کنارم رد نشد
سر جمهوری یه اوتوبوس رد شد اونم برای میدان جمهوری بود نه میدان امام .
یعنی یه 0.5 ساعت که تو ایستگاه بود بیشتر از 0.5 ساعت هم که پیاده رفتم یه اتوبوس نیومد
این پیاده روی یه جنبه خیلی مثبت هم داشت
بنده همزاد بگم
خواهر دوقلو بگم نمیدونم چی بگم اما یک نفر کاملا شبیه یکی از دوستان رو بین راه دیدم
به این حد رسید که من میخکوب خانمه شدم
بنده خدا داشت از کنارم رد شد حس کردم یکم ترسیده اما منظوری نداشتم خشکم زده بود
روم هم نشد به خانمه بگم یه عکسی ازش بگیرم براتون بزارم که شما هم ببینید من چی دیدم و شباهت تا چه حدی بوده و حتی روم نشد بگم سرکار خانم بیا فیس بوک تا یه نفر کاملا شبیه خودتو ببین
این بود اندر احوالات کنکور ما

تفاوت عشق و ازدواج

این متنو یه دوست عزیز برام فرستاد
با اجازش میزارم تو وبلاگم
زیباستش
 
 شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟
 استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟
 شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
 استاد پرسید: چه آوردی؟
 و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.
 استاد گفت : عشق یعنی همین !
 
 شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
 استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
 شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت!!!
 استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم!
 استاد گفت: ازدواج یعنی همین !!!
 
 
 

کجایی عزیز من بی تو من یه لحظه خوشی ندارم

امشب یکی باهام قهر کرد
میخواستم این آهنگو براش بزارم
اما خیلی باهام قهر بود
میدونم میاد اینجا سر یزنه
اینجا میزارم تا ببینه
آشتی ؟؟؟؟؟
تو یه شیرینی تلخی واسه قلب نیمه جونم
توی این ترانه هایی که برای تو می خونم
تو یه شیرینی تلخی توی خاطرات دورم
تو تموم لحظه های دل ساکت و صبورم
تو یه رویای قشنگی توی خواب هر شب من
تو یه آه سینه سوزی توی گرمای تب من
تو یه فریاد بلندی تو سکوت بی کسی هام
تو یه عشقی که بریدی من و از دل بستگی هام
کجایی عزیز من بی تو من یه لحظه خوشی ندارم
کجایی که بی تو من غصه می خورم تلخ روزگارم
تو که رفتی از کنارم غم غریبی اومد سراغم
بیا تا دوباره احساس کنم تو دنیا یکی رو دارم
تو یه شیرینی تلخی واسه قلب نیمه جونم
توی این ترانه هایی که برای تو می خونم
تو یه شیرینی تلخی توی خاطرات دورم
تو تموم لحظه های دل ساکت و صبورم
تو یه رویای قشنگی توی خواب هر شب من
تو یه آه سینه سوزی توی گرمای تب من
تو یه فریاد بلندی تو سکوت بی کسی هام
تو یه عشقی که بریدی من و از دل بستگی هام
کجایی عزیز من بی تو من یه لحظه خوشی ندار
کجایی که بی تو من غصه می خورم تلخ روزگارم
تو که رفتی از کنارم غم غریبی اومد سراغم
بیا تا دوباره احساس کنم تو دنیا یکی رو دارم

حرفهای حکیمانه

 یک “دوست واقعی” کسی هست که همه چیز رو درباره ى زندگیت مى دونه، ولى با این وجود، باز هم دوستت داره!!!
 
 
 
 پیشنهاد دوستانه به آقایونی که دنبال یک زن باهوش، خوش تیپ و پولدار می گردند : متأسفانه راه دیگه ای جز این نیست که همزمان با سه تا زن دوست بشین!!!
 
 در ابتدا خدا نمی دونست خداست، چون تنها بود. برای این که بدونی خدایی،باید دو تا باشی : یکی خدا، اون یکی هم یکی دیگه که بهت بگه : خدای من!!!
 
 اگر فقط آدم هاى پولدار حق تولید مثل داشتن،تعداد آدم هاى فقیر به شدت کمتر و کمتر مى شد!!!
 
 کوروش کبیر سی سال عمر کرد، اما 2540 ساله که مرده… نتیجه : عمر آدمیزاد شاید کوتاه باشه، ولی وقتی مُرد برای مدت خیلی زیادی می میره!!!