این روزا بدجوری حس
گفتن
نوشتن
شنیدن
خواندن
رقصیدن
و …….
دارم
خصوصی می نویسم
خصوصی می خوانم
شعر گوش می دهم
و به قولی تو عشق و حالم
در یک کلام
بسیار آرام هستم
شاید شاهکار بینش پژوه در آهنگ شراب و بوسه از آلبوم کافه ستاره بتواند بهتر از هر چیز حال مرا توصیف کند
یک دست دامن تو
یک دست جام باده
یک بوسه ناخودآگاه
یک بوسه بی اراده
لب بر لب نهاده
دستی شراب و دست دیگر به گردن تو
یک قونیه برقصد ، سماع با تن تو
دام است دامن تو
در تنگنای آغوش بوسیدن و نوازش
از تو نه و نه و نه
از من دوباره خواهش
زیبا گناه با تو
زیباست زیر مهتاب
لمس تو با سرانگشت
لمس تن تو در خواب
بوسه زیر مهتاب
دستی شراب و دستی ناز تو می نوازد
داغی و داغ ام از این
لبها که می گدازد
داغ است
می گدازد
از تو لبالبم من
از من لبالبی تو
امشب بمان کنارم
بد بگذران شبی تو
زیبا کـــــــــــــــــجا رَوی تو
در تنگنای آغوش بوسیدن و نوازش
از تو نه و نه و نه
از من دوباره خواهش
شیرین تر از لب تو در این جهان لبی نیست
این بوسه ها عبادت
این عشق آسمانیست
این عشق آسمانیست
از دید مذهبی نگاه کنم: میگم: وای …. چه زمونه ای شده!
از دید یه مست نگاه کنم و درواقع دید خواننده: همین ناز کشیدنتم عشقه…!!!
از دید کی دیگه نگاه کنم؟
از دید خودمم که میشه: چه حس و حالی! احتمالن یه مهمونی کوچبک با آدمایی که دوستشون داری! حالتو بهتر میکنه مسیحا!
—
مسیحا:
من حالم که تووووپه توپه
سلام خوبید
چه شعر قشنگی
این عشق آسمانیست….
—
مسیحا:
ممنون دوست عزی
قشنگ بود ممنون .
—
مسیحا:
از حضور شما هم ممنون
چون شعرش یه ذره شبیه اون شعر مولانا هست
—
مسیحا:
کدوم شعر؟
نمایش عاشقستان برای دومین بار در یزد بروی صحنه میرود…
—
مسیحا:
توجه توجه
شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد …
ربطش به کسی مربوط نیست !!! حتی به خودم !!!
—
مسیحا:
جدا؟
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
از شبی که این آلبوم رو دانلود کردم و این آهنگ رو توش شنیدم، یاد این بیت می افتم
—
مسیحا:
خوب بعد میشه بگین چرا ؟
خوبه اینطور آرومی… همیشه اینطور باشی
—
مسیحا:
ممنـــــــــــــــــــــــــــــون
شما هم آروم باشی دوست عزیز
پیشنهاد میکنم بیا با ما بریم دانشگاه،یه چیزایی تو اتوبوس میبینی که دیگه عمرا ازین حس ها داشته باشی…
—
مسیحا:
اینقدر تعریف اتوبوستونو کردی که واقعا وسوسه شدم بعد سالها بیام سوار اتوبوس بشم و ببینم چه خبــــــــــــره؟
حس گفتن ،نوشن،خواندن،رقصیدن و…
من اگه همه ی این حس هایی رو که گفتی داشتم “هرگز”آروم نبودم،اصلا این حس هایی که گفتی آروم و قرار رو از آدم میگیره ،شور و هیجان میده به زندگی آدم …..والا!
—
مسیحا:
اما من بسیار آرومم