چه کردی ………..

تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردی

ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟

جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟

 

مَر قیامت بِنِشونِمون کِلِ یَک

مُو غَریوِ ای وُلاتُم که نَدارُم رَه به جایی
هر چِه اَمداد ایزنُم نیرَسِه به جایی

آسِمون اَور گِرِه دُنیانِ کِرد تَنگ
چُونُو که هیچ کی نِ هیچ نیکُنِه بَنگ

آسمون اَور گِره دُنیانِ کِرد سَرد
مو چِطور دل خوش کُنُم لا ای همه بَرد

روزگار وا گِلِ سُور ایا نِهامون
هُمدورُنگِ لیشِهِ بِوَنِه به جامون

روزگار چه زُم ایخو که خوم نَدونُم
بَفتیِه با تالِ غَم تَمدارِ جونم

روزگار چه زُم ایخو مَر خُوم نَدونُم
ایزنی کَر کیتِ غَم به اُستُخونُم

اِی دِل اِی باور مَکُن دنیا خَش اُو بُو
چالِ سَردِ ایلمون پُر زِ تَش اُو بُو

دادُم اِی بیدادُم اِی دیدی چه کِردُم
گِمونِ روزِ چینوُ به خُوم نَکردُم

دادُم اِی بیدادُم اِی مَندُم خُومِ تَک
مَر قیامت بِنِشونِمون کِلِ یَک

ترجمه فارسی :
من غریب این دیارم، که ندارم راه به جایی
هر چی هم داد می زنم، نمی رسه به جایی

آسمون ابر می گیره دنیا رو کرد تنگ
چنون که هیچکس رو هیچکس صدا نمی کنه

آسمون ابر می گیره دنیا رو کرد سرد
من چطور دل خوش کنم بین این همه سنگ

روزگار چی ازم میخوای که خودم نمی دونم
بافته ای با نخ غم، تار و پود جونم رو

روزگار چی ازم میخوای مگه خودم نمی دونم
می زنی کرکیت (وسیله ای برای ضربه زدن موقع بافت قالی) غم به استخوانم

روزگار با گل سرخ میاد جلومون
همصحبت بدیه، بویی میذاره به جامون

ای دل باور نکن دنیا خوش باشه
چاله ی سرد ایل ما پر از آتیش باشه

دادم ای بیدادم ای، دیدی چیکار کردم
فکر چنین روزی رو به خودم نکردم

دادم ای بیدادم ای، موندم خودم تنها
مگه قیامت بنشوندمون کنار هم

بی یار ترم من

هم خواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی تابم و از غصه این خواب ندارم
دلتنگمو با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست

پیش تو بسی از همه کس خوار ترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کوی ات
دانی که ز حق یار وفادارترم من
بر بی کسی من نگر و چاره من کن
زآن که از همه کس بی کس و یار ترم من
بی یار ترم من
بی یار ترم من

دوباره زنده شدم

دوباره زنده شدم
بعد از این همه مردن

به خانه آمده ام
بعد از این همه تردید

دوباره پنجره ام
بعد از این همه دیوار

به اعتماد چشم تو
بعد از این همه تردید

شبیه مرهمی که روان است
تمام زخم های مرا بردی

مرا گرفتی از من تنها
به دست هیچ سپردی

نفس نکشیده ام پیش از تو
هوا اگر هوای تو باشد

غزل نمی شنوم بعد از تو
صدا اگر صدای تو باشد

♫♫♫

چقدر هرچه بخواهم بجویم و تو نباشی

چقدر عطر تنت را ببویم و تو نباشی

نفس نمیکشم

که بی تو در تو بمیرم

به آتشم بکش

که جان تازه بگیرم

ببین نه زود و دیرم

تو بال شعله ی من باش

که خاک بستر من نیست

به عشق تن بده

مرا به من بده

به من در عمق نگاهت که ناکجای جهان است

وطن بده

نفس نمیکشم

که بی تو در تو بمیرم

به آتشم بکش

که جان تازه بگیرم

ببین نه زود و دیرم

دوباره زنده شدم

دوباره زنده شدم

حاااال

چی می خوای از دلم چجوری راحتی
چیه تو چشمای توی خجالتی
نکنه باز بگی تو رو دوست ندارم
♫♫♫
دل من عاشقه دل تو با منه دیگه
دیگه نذار چیزی دلتو بشکنه
مگه چی کم داره واسه تو کم بزارم
♫♫♫
من به تو دلخوشم نرو ، خیلی دوست دارم تو رو
پای تو انتهای جون ، عمر منی پیشم بمون
بد به دلت نذار بیاد ،  قربون اشک و گریه هات
جون منو ازم بگیر ، زندگی کن برام نمیر
♫♫♫
حال و هوای من به سرت اومده ، تموم عاشقی چشاتو نم زده
نذار به سادگی دلت ازم بگیره
بذار تموم اون با تو سفر کنه
نشه یه ثانیه نباشی سر کنه
می دونی میدونم قصه مون بی نظیره
♫♫♫
من به تو دلخوشم نرو ، خیلی دوست دارم تو رو
پای تو انتهای جون ، عمر منی پیشم بمون
بد به دلت نذار بیاد ،  قربون اشک و گریه هات
جون منو ازم بگیر ، زندگی کن برام نمیر