دوست دارم بنویسم ( بلاگر نظر )

دوست دارم بنویسم
ساده میگم
خیلی ساده
دوست دارم اینجا بنویسم
هر چی دستم اومد
====

متن بالا اولین نوشته من توی بلاگر بود
از این به بعد اینجا محل تجمیع نظرات بلاگر میشود
اسم این صفحرو میزارم بلاگر نظر
یعنی اینکه چون توی بلاگر نمی تونم جواب رو راحت بنویسم و هنوزم که هنوزه دوست دارم اونجا بنویسم
اینجا یه صفحه گذاشتم که کل نظرات بلاگرم توی این صفحه جمع بشه
از نظرات زیباتون ممنونم بسیار

مسیحا

160 دیدگاه برای “دوست دارم بنویسم ( بلاگر نظر )

  1. در مورد پست “به یاد گذشته” خانم و آقاهه رو تو کافه نادری تصورشون کردم

    مسیحا:
    چه جای باحالی
    مخصوصا یاد اون روز با بچه ها دسته جمعه رفته بودیم

  2. This message serves to prove how our minds can do amazing things!

    Impressive things! In The beginning it was hard but now, on this line your mind is reading it automatically without even thinking about it,

    Be proud! Only certaing people can read this.

    Please forwrd if u can read this!

    عاااااااااالی بود… ممنون!

    مسیحا:
    ممنون
    شما هم عالی بودینا

  3. خدا رو هزار مرتبه شکر که بالاخره این وبلاگتون رو آپدیت کردین.
    بعد برای این پستی که گذاشتین، اگه یه آهن خر (این خر نه، اون خر!) رو بندازن تو اون منطقه، بیچاره از خوشی سکته می کنه!

    مسیحا:
    بانو پپری ………….

  4. یادش بخیر! یه موقع هایی اینجا یه چیزی پست میشد که کلی خوب بود. یادتونه شما اونموقع هارو؟!

    مسیحا:
    یه خونه هست خودتون اقامت دارین یه سر هم به اونجا بزنین لطفا

  5. این پست “مورچه ی اخراجی” رو باید پرینت بگیری بدی دست یه نفر خاص!!! که من بهش خیلی ارادت دارم!!!(این کامنت رو با دق دلی نوشتما)

    مسیحا:
    کاملا معلومه ، یعنی الان اگر نفر خاص دم دستت بود ………….

  6. از عکس های عروسی شادمهر من چنتا نتیجه گرفتم!!!
    1- دخرته خوشگله
    2- دندوناش مثه مروارید هست از بس زیبا و ردیف هستن
    3- (که از همه مهمتره!!!) طراح مروارید بودن = شوووور :دی

    مسیحا:
    اینم روشیست، قابل توجه دوستان دم بخت

  7. در مورد این شکله:
    من یه بار میدیدم قطار داره میره چپ، یه بار میدیدم داره میره راست… بعد کم کم گیج شدم.
    یعنی چی؟ بالاخره مُخم سالمه یا معیوبه؟
    بعد اینکه به هر دو طرف میرفت، یاد بابا اتی افتادم که نمی دونست داره میره یا داره میاد…. بعد کی در زد؟ کی اومد تو؟ اصن کیه؟کیه؟کیــــه؟….
    :دی

    مسیحا:
    اینجا تهرانه و شما داشتین میومدین ، اما خدائیش مغز شما خـــــــــــــــــــیلی خوب کار میکنه ها

  8. فک کنم این نوبل از معدود افرادی بوده که اینطور با قاطعیت تغییر داده تو نظرش

    مسیحا:
    شاید ما هم بتوانیم متحول بشیما ………

  9. شما که اوکی باشین، احسان مگه جرات داره بگه نه؟ :دی

    مسیحا:
    جراتشو داره، بخاطر اینکه که دیگه سینگل نیست !!!!!!!!!!!!!!

دیدگاه ها بسته شده.