نوشته ای که ذیلا از نظر می گذرد نامه ای است که مرحوم میرزا محمد الویری به مرحوم احمدخان امیر حسینی سیف الممالک فرمانده فوج قاهر خلج رقمی داشته که شروع تا خاتمه نامه تمام از حروف بی نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهکارهای ادب زبان پارسی به شمار می آید. انگیزه نامه و موضوع آن قلت در آمد و کثرت عائله و تنگی معیشت بوده است. این نامه در زمان ناصرالدین شاه بوده.
بسمه تعالی
سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل موسسم .در کلک عماد دومم درعالم، درعلم وحکم مسلم کل امم سرسلسله اهل کمالم اما کوطالع کامکار و کو مرد کرم؟
دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور … لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد.
له طول عمر کطول المطر سواء له الدرهم، و که المدر دهد مرد را کام دل کردگار همه عمر آسوده و کامکار دل آرا همه کار و کردار او ملک در سما مادح کار او طول الله عمره و دمره حاسده، هلک اعدائه، اعطه ماله، اصلح احواله و اسعد اولاده مدام السماء
البته بعد از اینکه اون آیکونا رو اضافه کردید آیکون نفیسه خجالت زده و لپ گلی رو هم بذارید
—
مسیحا:
چقدر تو خانمی معمار عزیز
از همون آیکونا که گذاشتین البته چند برابر بیشتر واسه شما آیکون سیل رو هم بهش اضافه کنید
—
مسیحا:
شما خیلی لطف داری
ممنون
ممنون
ممنون
هیمممم
یه آهه…
همین…
—
مسیحا:
همین ؟؟؟؟؟!!!!!
مرسی که اصلاح کردی،اما من بیشتر طرفدار توام تا پپری آخه پپری یه حمایت کنند داره مثل ددی اما تو چی طفلکی هستی 😀
—
مسیحا:
این آیکونه هست بغل باز و اینا
و چندتا دیگه که جلافتشون بیشتره
همراه یه دسته گل تقدیم به شما
خیلی گلی
قابل توجه بعصیا که خیلی حسودن
😉
ای شیطون!!! از دست جلافتهای شما ! تو و پپری برای کل این وبلاگستان بسین
—
مسیحا:
راست میگی؟؟؟!!!!
من و جلافت
حالا پپری رو بگی یه چیزی
به من این وصله ها نمی چسبه
نه خدایی به من بگو چرا کامنت خصوصی پپری رو عمومی کردی؟؟
—
مسیحا:
زیرش مینوشتی جمعیت حمایت از پپری
چون همه طرفدارش مخصوصا ددی
در مورد خصوصی هم اشتباهی از دستم در رفت
تو که نوشتی متوجه شدم و اصلاح کردم
جمعیت کتک خوران از طرفداران پپری
نه خدا وکیلی ببین کودوم پستت مونده که من نظر ندادم؟
هان؟
هیمممممم
—
مسیحا:
این کلمه آخر چی بود؟؟؟!!!!!!
تقصیر منه که رفتم از بابا جون خواهش کردم ناک اوتت نکنن!!!
تقصیر منه دلم برای تو میسوزه! 😉
تقصیر منه که میگم دوستم گناه داره!!!
میبینی تورو خدا؟؟؟
—
مسیحا:
حق با شماست
میبینی تورو خدا
آدمایی پیدا میشنا!!!!!
مسیحا عاقد هم بودی ما خبر نداشتیم؟
—
مسیحا:
خیلی کارهای دیگه هم بلدم
رو نکردم
😉