نامه

 
 

گضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند
 وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان
 
 آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش 4 روز طول کشید ، دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید
 
 گضنفر جان، آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم
 
 پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800، 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه
 
 ببخشید معطل شدی. جعفر خان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت
 
 دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره، اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی
 
 اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی
 
 راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد! شرمنده
 
 همین دیگه .. خبر جدیدی نیست
 قربانت .. مادرت
 
 راستی: گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم

 

ایران؛ مملکت ِ دکتر‌ها و مهندس‌ها

 
 
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمی‌دانند پروفسور به چه کسی اطلاق می‌شود و حتی نمی‌دانند چگونه نوشته می‌شود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند. 
 
 
 
ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشم نخورده است. دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخره‌ای به نظر می‌رسد. می‌دانید چرا؟ چون این انسان‌ها با این عناوین تعریف نشده‌اند. موتزارت را همه جهان با سمفونی‌های بی‌نظیرش می‌شناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر “دکتر” پیش از اسمش ندارد.
 
اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است ! دکتر محمود احمدی‌نژاد را داریم که همه کاره است ! مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف است ! و . . . و از همه مسخره‌تر هم اسم این کوچه است که من تا به حال نشنیده بودم: “پروفسور دکتر” محمود حسابی!
 
این عناوین برای کسانی است که اگر این عناوین را از پشت اسمشان برداریم هیچ نیستند. مردم ما کاری به اینکه علی دایی با لیسانس متالورژی دانشگاه شریف چه گلی به سر صنعت این مملکت زده ندارند، فقط برایشان مهم است که علی دایی مهندس است، از کجا؟ از دانشگاه صنعتی شریف! پس فوتبالیست لایقی است، چرا؟ چون مهندس است!
 
در چنین مملکتی و با چنین مردمی اگر افرادی مثل علی کردان همه آبروی داشته و نداشته‌شان را می‌دهند تا یک “ورق پاره” با مهر دانشگاه آکسفورد بگیرند نباید تعجب کرد. چون من و شما برایمان همان ورق مهم است و او هم میان بر زده و همان ورق را برایمان آورده، اشکالی دارد؟
 
تشنگان این عناوین هم پایان ناپذیرند، آن یکی حاجی است و آن یکی دکتر. دیگری استاد است و آن یکی مهندس وآن یکی حضرت آیت ا . . . .
 
 عناوینی برای جمیع ملت ایران هم وجود دارد: باهوش ترین مردم دنیا، با “فرهنگ” ترین مردم جهان، نویسندگان منشور حقوق بشر و…
 
اما اینکه ما دکتر‌ها و مهندس‌ها و اساتید در کجای کاروان پر شتاب علم و فرهنگ جهان قرار داریم چیزی است که یا درباره آن سکوت می‌کنیم و یا دروغ می‌گوییم! مهم آن پیشوند است که ما داریم.
 
 
 

راز منار جنبان فاش شد

 
 
برای نخستین بار یک فیزیکدانان و کارشناس زلزله ایرانی توانست دلیل ارتعاشات منار جنبان اصفهان را با انجام آزمایش های دینامیکی بررسی کند.
 
 
حمید شاهین پور،سرپرست کمیته پژوهشی انجمن فناوری های بومی ایران که به اختلالات اخیر در نوسانات دو منار اصفهان پی برد تصمیم گرفت علت ارتعاشات بنا را با فرمول های دینامیکی پیدا کند.
 
پژوهش شاهین پور با تمام فرمول های پیچیده و آزمایشگاهی اش تنها در پی رسیدن به این نتیجه است.«هنگامی که دو نخ مشابه را به طول مساوی و انتهای نخ ها به یک نخ افقی ببندید دو آونگ کاملا مشابه حاصل می شود.اگر یکی از وزنه های به نوسان در آید یکی دیگر از وزنه ها هم شروع به نوسان می کند.
 
اگر یکی از نخها بلندتر شود در صورت نوسان یکی،وزنه دیگر دچار نوسان نمی شود.حال اگر وزن یکی با دیگری متفاوت باشد باز هم نوسان یکی منجر به اختلال در نوسان دیگری می شود.بنابر این می توان ارتعاش یک مناره به مناره های بعدی هم منتقل شود.»
 
پیش از شاهین پور افرادی دیگری هم درباره منار جنبان کار کرده اند اما تا کنون کسی،کار آزمایشگاهی روی این بنا انجام نداده اند.
 
در کشورهای عراق و عربستان هم منار جنبان های زیادی وجود دارد.شاهین پور تمام منارجنبان های ساخته شده در دنیا را متعلق به فرهنگ ایرانی اسلامی می داند.
 
جالب است بدانید منار جنبان های دنیا در یک دوره زمانی سی ساله دوره تیموریان ساخته شده اند.
 
 
 
 
 
منار جنبان
 
 
 
در سر راه اصفهان به نجف آباد قریه ای است که آن را کارلادان می گویند.امروز این روستا جزئی از شهر اصفهان به شمار می رود.در این قریه بنائی وجود دارد که مزار یکی از صلحا و زهّاد مشهور قرن هشتم هجری به نام عمو عبدالله کارلادانی است.
 
تاریخی که بر فراز سنگ عمو عبدالله نوشته شده و سال 716 هجری را نشان می دهد مبین این نکته است که این عارف بزرگ در زمان سلطان (محمد خدابنده) ایلخان مسلمان می زیسته است ایوان منارجنبان یکی از آثار تک ایوانی دوران ایلخانی است اما برخی از محققین عقیده دارند که مناره ها بعداً به ایوان مزبور افزوده شده است.
 
چیزی که این بنای کوچک را که عرضش نه متر و طول هر مناره‌اش هفده متر است را معروف کرده‌است تکان خوردن آن است.یعنی با تکان دادن یکی از مناره ها مناره دیگر و کل ساختمان نیز تکان می خورد.
 
ایوان بنا به سبک مغول ساخته شده است ولی شکل مناره ها نشان می‌دهد که آنها را اواخر دوره صفویه به ایوان اضافه کرده اند.
 
دلیل حرکت این بنا تا مدت‌ها برای دانشمندان سوال بوده ‌است.بسیاری هنوز هم می گویند هیچ دلیل منطقی ای برای این حرکت وجود ندارد اما چیزی که مهم است،این است که منارجنبان در دنیا تنها بنایی نیست که این طوری حرکت می کند.در عراق  و عربستان هم چنین بناهایی یافت می شود.به هر حال منطقی ترین علتی که برای تکان خوردن مناره ها می تواند وجود داشته باشد،پدیده فیزیکی تشدید یا دوپلر است..
 
چون مناره‌ها سبک و کاملاً مشابه هستند،تکان خوردن یکی روی دیگری اثر می گذارد.
 
بسیاری از معماران و مهندسان درباره جنبش مناره ها به اظهار نظر فنی و مهندسی پرداخته اند اما برخی نیز می گویند هیچ دلیل منطقی برای تحرک مناره ها ارائه نشده است.جهانگردانی که به نقاط مختلف دنیا سفر کرده اند در مشاهدات خود مناره هائی را معرفی کرده اند که در نقاط دیگر جهان همین خصوصیت را داشته اند.
 
اما قدر مسلم اینکه منارجنبان اصفهان وجه تمایزی با سایر مناره های متحرک دارد و آن این است که گذشته از حرکت مناره ها سایر قسمت های بنا نیز حرکت می کند.ارتفاع ایوان مقبره عمو عبدالله از سطح زمین بقعه 10 متر و ارتفاع هریک از دو مناره 7/5 متر است.
 
 
 
 
 
در این ایوان مزار عمو عبدالله قرار دارد و راه صعود به بام و مناره ها نیز به وسیله درگاه کوچکی است که با پلکانی مارپیچ به بام مربوط می شود.
 
 
 
 

داستان با ربط

 
 
روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا می کند.
او که می داند سانسورچی ها همه نامه ها را می خوانند، به دوستان اش می گوید «بیایید یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامه یی که از طرف من دریافت می کنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید هر چه نوشته ام درست است. اگر با مرکب قرمز نوشته شده باشد، سراپا دروغ است.»
یک ماه بعد دوستان اش اولین نامه را دریافت می کنند که در آن با مرکب آبی نوشته شده است:«اینجا همه چیز عالی است؛ مغازه ها پر، غذا فراوان، آپارتمان ها بزرگ و گرم و نرم، سینماها فیلم های غربی نمایش می دهند و تا بخواهی دختران زیبای مشتاق دوستی- تنها چیزی که نمی توان پیدا کرد مرکب قرمز است.»
 
به برهوت حقیقت خوش آمدید/ اسلاوی ژیژک/ترجمه فتاح محمدی