آنالیز عطسه

 
 

تا به حال فکر کردین که عطسه هم فرایند پیچیده ای داره؟ عطسه (برادر سرفه) عملی است که بدن از آن برای خارج کردن اجسام بی ربطی که وارد دماغ محترم شده اند استفاده می کند. برای شناسایی انواع عطسه لازم است که این فرض را در نظر بگیرید که عطسه ار حروف : ه، پ، چ، ه تشکیل شده است:
 
1- عطسه کلاسیک:
هپچه، همین! فقط در تلفظ های مختلف ممکن است مکث کوتاهی بین پ و چ داشته باشیم.
 
2- عطسه مثلا با کلاس:
در این عطسه ه اول عطسه حذف شده و “پچه ” تلفظ می شود . ( دقت کنید که پ اول ساکن است و اگر با فتحه ادا شود به جای با کلاس در دسته های دیگری قرار می گیرد.) اگر توانستید ه آخر را هم حذف کنید که با کلاس تر می شود.
 
3- عطسه مازوخیستی:
مماخ محترم را گرفته و عطسه کنید در این صورت اگر دچار انفجار درونی نشدید صدایی مخلوط پ و چ از شما ساطع می شود.
 
4- عطسه انفجاری :
این عطسه بیشترین حال را به سیستم تنفسی شما می دهد و در عین حال بقیه را منهدم یا خیس می کند و به صورت ههههههههپپپپپپپچچچچچهههههههه تلفظ می شود.
 
5- عطسه فشنگی:
سریع و مطمئن. یه اندازه عطسه انفجاری صفا ندارد ولی حال مخصوص خودش را دارد تلفظ به صورت اپچه ( فتح الف و کسر چ) است و باید در 0.2 ثانیه تلفظ شود.
 
توجه:
1-همانطور که گفته شد اگر عطسه دسته دوم به صورت پَچِه تلفظ شود خطر خیس شدن نفر مقابل را دارد.
2- افرادی را که در دسته چهارم عطسه می کنند از قبل شناسایی کرده تا در مواقع لزوم فرصت پناه گرفتن را داشته باشید.
3- اگر از افرادی هستید که عطسه انفجاری را می پسندید در محیط های محترم حتما عطسه خود را به مازوخیستی تبدیل کنید.
 
 

اقدام عجیب قذافی در ایتالیا

 
اقدام عجیب قذافی در ایتالیا همچنان سوژه خبری رسانه‌هاست.

به گزارش خبر آنلاین، رسانه‌های مختلف با انتشار تصاویر زنان ایتالیایی حاضر در شب نشینی قذافی، به انعکاس این موضوع پرداخته‌اند.
 
در حالی که 60 تن از رهبران جهان در روم گرد هم آمده بودند تا فکری به حال معضل گرسنگی و غذا در جهان کنند، ظاهرا رهبر لیبی در اندیشه مسائل خود بوده، معضلاتی که ریشه در شخصیت او دارد.
آقای قزافی به صورت ناشناس حدودا 200 زن رو به دعوت کرده ، گفتنی است در این شب نشینی فقط از دختران و زنانی دعوت شده بود که بالای 170 سانتی متر قد داشتند.
جالب اینجاست قذافی در این نشست ، دختران را به اسلام دعوت کرد و به آنها یک قرآن و یک کتاب که حرف های خودش در ان چاپ شده است و هدیه 50 یورو پول داده.
 
او آنها را به اسلام دعوت کرد و همچنین گفت که هر کدام به اسلام بگرود ، خرج سفر مکه او را تقبل میکند .
 
هیچ می دانید شاه به این شخص میگفت “پسرک دیوانه”

چند قانون کاربردی

 
 
 
 
 
قانون گاو
 
 
 
گاو سرشو می‌اندازه پایین و کار خودشو انجام میده، کاری نداره کسی چی میگه! از شاخش هم استفاده نمی‌کنه، چون بهترین شاخ زن‌ها رفتن توی میدان گاو بازی و نابود شدند.
 
برای مثال شما قصد داری به عیادت کسی در بیمارستان بری، بهترین راه اینه که راه خودت را بگیری و مستقیم وارد بخش بشی و به کسی هم توجه نکنی، حالا مثلا اگر از نگهبان بپرسی که “الان ساعت ملاقات هست؟” یا این که “می‌تونم برم تو؟” اگر هیچ مشکلی هم وجود نداشته باشه، نگهبانه برای اینکه قدرت خودشو بهت نشون بده جلوت را می‌گیره. این قانون در جاهایی که قوانین مسخره و دست و پا گیر داره هم کاربرد داره، یعنی خیلی موانع قانونی (یا بهتر بگم سنگ اندازی‌ها) در مرحله آغازین کارها بیشتر جلوه می‌کنند، وقتی شما بی‌توجه به همه‌ آنها کارت را آغاز کردی، اکثر آنها خود به خود کنار می‌روند یا افراد مجبور میشن خودشونو با شما وقف بدن. در کل این قانون (قضیه) در جوامعی مثل جامعه ایران که فضولی در کار دیگران امری پسندیده‌ای محسوب می‌شود بسیار کاربرد دارد.
 
 
 
قانون سگ
 
 
 
سگی شما رو دنبال کرده و شما فقط یه قرص نان دارید، اگر کل نان را جلوش بندازید، زود می‌خوردش و بعدش به شما حمله می‌کنه، پس بهترین کار اینه که نان را تکه تکه بهش بدین تا زمانی که به جای امنی برسید.
 
مثلا می‌دانید که طرح یک پروژه یک ماه طول می‌کشه، اما اگر به کارفرما بگویید یک ماه، شاکی میشه و فحش میده، شایدم رفت و کار را داد به یکی دیگه، پس کار را در چند مرحله بهش تحویل می‌دهید. مثلا هفته اول سایت پلان، به همراه پلان اولیه، هفته دوم پلان نهایی و الا آخر! اینطوری طرف شاکی نمیشه که هیچ، کلی هم ذوق می‌کنه که تو جریان پیشرفت کار قرار داشته!
 
 
 
قوانین خر
 
 
 
قانون اول:
 
هرگاه خری در یک کنج مثلث و منبع غذا در کنج دیگری باشد، خر مورد نظر همیشه مسیری را طی میکند که از یک ضلع مثلث می‌گذرد.
 
نتیجه گیری: در دبیرستان می‌گفتند که این یعنی خر هم می‌فهمه که اون راه نزدیکتره، اما در اصل اینه که همیشه کوتاه‌ترین راه، بهترین راه نیست و فقط خر کوتاه‌ترین راه را انتخاب می کنه!
 
قانون دوم:
 
هرگاه خری در فاصله مساوی بین دو منبع غذایی قرار گرفته باشد. آنقدر بین انتخاب نزدیکترین منبع تردید می‌کند و به سمت هیچکدام نمی رود تا از گرسنگی بمیرد!
 
نتیجه گیری: خیلی وقت‌ها تصمیم گیری بین دو یا چند گزینه در نتیجه عمل تاثیر چندانی نمی‌گذارد، پس تا فرصت نگذشته سریعتر تصمیم‌گیری کنیم.
 
قانون سوم:
 
هرگاه در مسیری دو خر از روبرو (شاخ به شاخ) به یکدیگر برسند، و مسیر به قدری تنگ باشد که این دو باید کمی از وسط جاده کنار رفته، به دیگری راه بدهند تا بتوانند رد شوند، هیچکدام از خرها از جای خود تکان نمی‌خورند.
 
نتیجه گیری: خیلی وقت‌ها برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی به طرف مقابل امتیاز بدهید، به بازی “بُرد ـ بُرد” بیاندیشیم، سیاستمدار باشیم، دور از جون و بلا نسبت شما، خر نباشیم!
 
 

داستان توالت

 
 
من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
– حالم خیلی خیلی توپه.
 
بعدش اون آقاهه پرسید:
– خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
 
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم برای همین گفتم:
– اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم..
 
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه، به هر جور
بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم؛
اون گفت: منم می تونم بیام طرفت؟
 
آره سؤال یکمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با
حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
– نه الآن یکم سرم شلوغه!!!
 
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
– ببین. من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!!! ول کن هم نیست