این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست

 
استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی و یکی از مفاخر عالی قدر فرهنگی  دکتر خسرو فرشیدورد ، ده روز قبل در تنهایی و بیماری در “سرای سالمندان نیکان” در تهران به دیار باقی شتافته اند.
دکتر فرشیدورد از استادان پیشکسوت دانشکده زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دارای شهرت جهانی و دیدگاههای ویژه در عرصهّ دستور زبان بود.مقالات و کتابهای  فراوان و بسیار ارجمندی در حوزه دستور زبان فارسی و زبان شناسی و نقد و تحقیقات ادبی از آن استاد درگذشته برجای مانده است.
دکتر فرشید ورد به زبان و شعر فارسی عشق و غیرت فراوان داشت. این شعر قدیمی که از مشهورترین سروده های استاد نیز هست به خوبی محبت خالصانه او به ایران و فرهنگ این سرزمین را نشان می دهد:
 
این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

آن کشور نو، آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی ست که در کلگری و نیس و پکن نیست

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان  
موجی ست که در ساحل دریای عدن نیست

در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری ست که در نافهّ آهوی ختن نیست

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانهّ من نیست

آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی ست که همتاش در این دیر کهن نیست

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست

پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست

هر چند که سرسبز بوَد دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست

این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست

 

موز رسیده


 

موز کاملا رسیده ماده ای تولید میکند بنامTNF که توان مقابله با سلولهای غیر عادی (سرطانی) را دارد ، هر چه موز رسیده تر باشد لکه های قهوه ای رنگ روی پوست آن بیشتر میشود هر چه این لکه های قهوه ای بیشتر باشند، سیستم ایمنی بدن را بیشتر افزایش میدهند.

  بنا بر تحقیقات دانشمندان ژاپنی، در مقایسه با میوه هایی مانند انگور ، سیب، هندوانه، آناناس،گلابی و خرمالو ، موز با افزایش تعداد گلبولهای سفید و بالا بردن سیستم ایمنی و تولید ماده تی ان اف ، بهترین نتیجه را داده.

بنا بر همین تحقیقات موز کاملا رسیده با خالهای قهوه ای روی پوست آن 8 برابر بیش از موز سبز سیستم ایمنی در مقابل سرطان را بالا میبرد . دانشمندان ژاپنی خوردن 1 یا 2 موز در روز را توصیه میکنند.


 

عالیه، حتماً بخوونید

تهران 1412
 
فرورتیش رضوانیه
 
چشم‌هایتان را باز می‌کنید. متوجه می‌شوید در بیمارستان هستید. پاها و دست‌هایتان را بررسی می‌کنید. خوشحال می‌شوید که بدن‌تان را گچ نگرفته‌اند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار می‌دهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق می‌شود و سلام می‌کند. به او می‌گویید، گوشی موبایل‌تان را می‌خواهید. از این‌که به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شده‌اید و از کارهایتان عقب مانده‌اید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را می‌آورد. دکمه آن را می‌زنید، اما روشن نمی‌شود. مطمئن می‌شوید باتری‌اش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار می‌دهید. پرستار می‌آید.
 
«ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می‌شه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟
 
«متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».
 
«یعنی بین همکاراتون کسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟
 
«از 10سال پیش، دیگه تولید نمی‌شه. شرکت‌های سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشی‌ها مشترکه».
 
«10سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم».
 
«شما گوشی‌تون رو  یک هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این‌که به کما برید». «کما»؟!
 
باورتان نمی‌شود که در اسفند1387 به کما رفته‌اید و تیرماه 1412 به هوش آمده‌اید. مطمئن هستید که نه می‌توانید به محل کارتان بازگردید و نه خانه‌ای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه می‌پرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش می‌کنید تا زودتر مرخص‌تان کند.
 
«از نظر من شما شرایط لازم برای درک حقیقت رو ندارین».
 
«چی شده؟ چرا؟ من که سالمم»!
 
«شما سالم هستید، ولی بقیه نیستن».
 
«چه اتفاقی افتاده»؟
 
«چیزی نشده! ولی بیرون از این‌جا، هیچکس منتظرتون نیست».
 
چشم‌هایتان را می‌بندید. نمی‌توانید تصور کنید که همه را از دست داده‌اید. حتی خودتان هم پیر شده‌اید. اما جرأت نمی‌کنید خودتان را در آینه ببینید.
 
«خیلی پیر شدم»؟
 
«مهم اینه که سالمی. مدتی طول می‌کشه تا دوره‌های فیزیوتراپی رو انجام بدی»..
 
از پرستار می‌خواهید تا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..
 
«اون بیرون چه تغییرایی کرده»؟
 
«منظورت چه چیزاییه»؟
 
«هنوز توی خیابونا ترافیک هست»؟
 
«نه دیگه. از وقتی طرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».
 
«طرح جدید چیه»؟
 
«اگر راننده‌ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می‌برن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمی‌شه».
 
«میدون آزادی هنوز هست»؟
 
«هست، ولی روش روکش کشیدن».
 
«روکش چیه»؟
 
«نمای سنگش خراب شده بود، سرامیک کردند».
 
«برج میلاد هنوز هست»؟
 
«نه! کج شد، افتاد»!
 
«چرا؟ اون رو که محکم ساخته بودن».
 
«محکم بود، ولی نتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت کنه».
 
«چی؟!…. هواپیما خورد بهش»؟
 
«اوهوم»!
 
«چه‌طور این اتفاق افتاد»؟
 
«هواپیماش نقص فنی داشت، رفت خورد وسط رستوران‌گردان برج».
 
«این‌که هواپیمای خوبی بود. مگه می‌شه این‌جوری بشه»؟
 
«هواپیماش چینی بود. فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».
 
«چند نفر کشته شدن»؟
 
«کشته نداد».
 
«مگه می‌شه؟ توی رستوران گردان کسی نبود»؟
 
«نه! رستوران 4سال پیش تعطیل شد»..
 
«چرا»؟
 
«آشپزخونه‌اش بهداشتی نبود».
 
«چی می‌گی؟!… مگه می‌شه آخه»؟
 
«این اواخر یه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هات‌داگ….».
 
«الان وضعیت تورم چه‌جوریه»؟
 
«خودت چی حدس می‌زنی»؟
 
«حتما الان بستنی قیفی، 14هزار تومنه».
 
«نه دیگه خیلی اغراق کردی. 12هزار تومنه».
 
«پراید چنده»؟
 
«پرایدهای قدیمی یا پراید قشقایی»؟
 
«این دیگه چیه»؟
 
«بعد از پراید مینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایده‌ای از نیسان قشقایی ساختن».
 
«همین جدیده، چنده»؟
 
«70میلیون تومن».
 
«پس ماکسیما چنده»؟
 
«اگه سالمش گیرت بیاد، حدود 2 یا 2 و نیم….».
 
«یعنی ماکیسما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟
 
«آزادراه تهران به شمال هم هنوز تکمیل نشده».
 
«تونل توحید چه‌طور»؟
 
«تا قبل از این‌که شهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».
 
«شهردار بازنشسته شد»؟
 
«آره».
 
«ولی تونل که قرار بود قبل از سال1390 افتتاح بشه».
 
«قحطی سیمان که پیش اومد، همه طرح‌ها خوابید».
 
«چندتا خط مترو اضافه شده»؟
 
«هیچی! شهردار که رفت، همه‌جا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».
 
«یعنی چی»؟
 
«از تونل‌هاش برای انبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».
 
«اتوبوس‌های BRT هنوز هست»؟
 
«نه! منحلش کردن، به جاش در

The World's Strangest Buildings

 

17. The National Library (Minsk, Belarus)

 


(Bamboo leaf for .magullo. via www.boredpanda. com)

 

 

 

18. National Theatre (Beijing, China)

 

(Bamboo leaf for Azure Lan via www.boredpanda. com)

 

 

 

19. Conch Shell House, Isla Mujeres, Mexico

 


(Bamboo leaf for Mark Stadnik via www.boredpanda. com)

 

 

 

20.. House Attack (Viena, Austria)

 


(Bamboo leaf for Dom Dada via www.boredpanda. com)

 

 

 

21. Bibliotheca Alexandrina (Egypt)

 


(Bamboo leaf for Bibliotheca Alexandrina)

 

 

 

22. Cubic Houses (Kubus woningen) (Rotterdam, Netherlands)

 



(Bamboo leaves for sarmax via www.boredpanda. com)

 

 

 

23. Ideal Palace (France)

 


(Bamboo leaf for Mélisande* via www.boredpanda. com)

 

 

 

24. The Church of Hallgrimur, Reykjavik, Iceland

 


(Bamboo leaf for Stuck in Customs via www.boredpanda. com)

 

 

 

25.. Eden project (United Kingdom)

 


(Bamboo leaf for wikipedia via www.boredpanda. com)

 

 

 

26. The Museum of Play (Rochester , USA)

 


(Bamboo leaf for Mike.Hanlon via www.boredpanda. com)

 

 

 

27. Atlantis (Dubai, UAE)

 


(Bamboo leaf for Tom Olliver via www.boredpanda. com)

 

 

 

28. Montreal Biosphere (Canada)

 


(Bamboo leaf for: wikipedia via via www.boredpanda. com)

 

 

 

29. Wonderworks (Pigeon Forge, TN, USA)

 


(Bamboo leaf for Rusl?k via www.boredpanda. com)

 

 

 

30. The Basket Building (Ohio, USA)

 


(Bamboo leaf for addicted Eyes via www.boredpanda. com)

 

 

 

31. Kunsthaus (Graz, Austria)

 


(Bamboo leaf for watz via www.boredpanda. com)

 

 

 

32.. Forest Spiral (Darmstadt, Germany)

 


(Bamboo leaf for Kikos Da
d
via www.boredpanda. com)

 

 

 

33. Wooden Gagster House (Archangelsk, Russia)

 


(Bamboo leaf for deputy-dog.com via www.boredpanda. com)

 

انسان

 

خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که
تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی
که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر
پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو
علف خواهی خورد و از عقل بی بهره
خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی
کرد و تو یک خر خواهی
بود.

خر به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا! من می خواهم خر باشم،
اما پنجاه سال برای خری همچون من
عمری طولانی است.
پس کاری کن فقط
بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی
خر را برآورده کرد

خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
 تو نگهبان خانه انسان خواهی
بود و بهترین دوست و وفادارترین
یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که
به تو می دهند خواهی خورد و سی سال
زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی
بود.

سگ به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا!
سی سال زندگی عمری
طولانی است.کاری کن من فقط پانزده
سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را
برآورد…

خدا میمون را آفرید و به  او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از
این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و
برای سرگرم کردن دیگران کارهای
جالب انجام خواهی داد و بیست سال
عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی
بود.

میمون به خداوند پاسخ  داد:
بیست سال عمری طولانی است، من
می خواهم ده سال عمر کنم.و خداوند
آرزوی میمون را برآورده
کرد.

و
سرانجام خداوند انسان را آفرید و  به او گفت:
تو انسان هستی.تنها
مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره
زمین.تو می توانی از هوش خودت
استفاده کنی و سروری همه موجودات
را برعهده بگیری و بر تمام جهان
تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر
خواهی کرد.

انسان گفت: سرورم!گرچه من
دوست دارم انسان باشم، اما بیست
سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی
سالی که خر نخواست ، آن پانزده
سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که
میمون نخواست زندگی کند، به من
بده.

و
خداوند آرزوی انسان را برآورده
کرد…

و
از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست
سال مثل انسان زندگی می
کند!!!

و
پس از آن،ازدواج می کند و سی سال
مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می
کند ، و مثل خر بار می
برد

و
پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند،
پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در
آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و
هرچه به او بدهند می
خورد…!!!
و
وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون
زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به
خانه آن دخترش می رود و سعی می کند
مثل میمون نوه هایش را سرگرم
کند…!!!