توالت عمومی !
مدیریت زمان
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد..
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید.
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود.
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم. کافیست از تو سریعتر بدوم.
بعضی دوستیها …
بعضی دوستیها مثله قصه ی ابراهیمه، باید همه چیزتو قربانی کنی .
بعضی دوستیها مثله قصه مسیحه آخرش به صلیب میکشنت،
اما بیشتره دوستیها مثله قصیه موساست، یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره.
عکس غیرعادی واقعی
عکس غیرعادی واقعی
پزشکان متخصص روسیه اعلام کردند که عکس عجیب زن جوانی که با چاقویی در پشت گردنش روی پاهایش ایستاده واقعی است و او واقعا هدف حمله قرار گرفته است.
جولیا پوپووا 22 ساله در حال بازگشت از محل کارش بود که هدف حمله چند خلافکار قرار گرفت اما متوجه نشد که چاقوی آنها در گردنش فرو رفته و تنها چند سانتیمتر با نخاع او فاصله دارد.
او با وجود چاقوی عمیقی که در گردنش بود 40 دقیقه تا منزلش پیاده روی کرد تا بالاخره همسایههای او متوجه این اتفاق نادر شدند.
عکسهای متنشر شده از این زن که با دوربینی با کیفیت بسیار پایین گرفته شده خیلی زود در سراسر دنیا منتشر شد اما از آنجایی که این اتفاق غیر واقعی به نظر میرسید سبب هیاهوی بسیار شد که در نهایت پزشکان روس و متخصصانی که این زن را در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار داده بودند اعلام کردند که این عکس واقعی است و او اکنون در حال مساعد به سر میبرد.
ظاهرا چاقوی فوق هیچ رگ اصلی را پاره نکرده و در استخوان گردن زن مجروح فرو رفته و تنها ناحیه آسیب دیده او همان استخوان است که مورد مداوا قرار گرفته است.
پیغام گیر تلفن برخی شاعران ایرانی !!
رفتهام بیرون من از کاشانهی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانهی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانهی خود غم مخور
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم ….
نمیباشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کردهای از من یاد
رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
از شرم، به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم
بهر سماع از خانهام، رفتم برون، رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم
تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذاری
پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
افسوس می خورم،
چون زنگ میزنی،
من خانه نیستم که دهم پاسخ تو را،
بعد از صدای بوق،
برگو پیام خود،
من زود میرسم،
چشم انتظار باش