غم هوشیاری

یه سری شعرها خیلی منو میبره تو فکر و عالم خودم

امشب داشتم به آهنگهای دلم گوش میدادم رسید به یه مجمئعه خاص

یادم اومد که قبلا هم اینارو تو وبلاگم گذاشتم

مال یکمی قبل تره

ببخشید دیگه دوباره دلم خواست اینارو هم مثل خیلی از مطالبم تکراریشون کنم

امشب چه شبیست

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
تو یک رویای کوتاهی ، دعای هرسحرگاهی
شدم خام عشقت چون ، مرا اینگونه می خواهی

من آن خاموش خاموشم ، که با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی ، شکوهه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی

مرا دیوانه می خواهی ، زخود بیگانه می خواهی
مرا دلباخته چون مجنون ، زمن افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی ، زخود بی خودتر از مستی
نگاهم کن ، نگاهم کن ، شدم هر آنچه می خواستی

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
بکُش دل را ، شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ، مرا تو درس عبرت کن

بکن حرف مرا باور ، نیابی از من عاشق تر
نمی ترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو ، عزیزدل سلام از ماست

*******************************************

ای خدا من به کسی کاری ندارم ولی زخم از همه خوردن شده کارم

از غریب و کسی که وصله ی جونه پشت پا خوردن و مردن شده کارم

کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد

آخه هوشیاری غم بزرگیه کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد

بعضی ها قید همه چی رو زدن بعضی ها اسیر اقبال بدن

اون بالا نشستی گوش کن ای خدا چه عذابیه به دنیا اومدن

کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد

آخه هوشیاری غم بزرگیه کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد

هر جا که پ
ا می ذارم هر جا که میرم پیش چشمام می بینم حلقه ی داری

ای خدا من خودمم هیچ نمی دونم چرا هر گل پیش چشمام می شه خاری

کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد

آخه هوشیاری غم بزرگیه کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد

مرگ تدریجی شده هستی برام نقش خنده دیگه مرده رو لبام

ای خدا هر کسی از راه می رسه می کنه چاه دو رنگی پیش پام

کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد

باعث رنج و فریبم نمی شد

آخه هوشیاری غم بزرگیه

کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد

9 دیدگاه برای “غم هوشیاری

  1. معمار عزیز
    جواب
    1. جدی جدی دَدیه ماست.
    مواظب باش بابا نیاد وبلاگت جلافت بازی در بیاره
    اوستای شیطنته ها
    2. به سبک خودت بگم ؟!!!
    چطوری میشم مگه معمار ؟

    ممنون از نظرت

  2. خوب خداروشکر.
    فراموش نکردم 4 تیرو! مگه میشه یادم بره؟!
    منم با آهنگای گوگوش اینطوریم.

    عکسای 5،6،13،2،10 رو بیشتر دوست دارم

  3. مسیح یه سوال،نه ببخشید چندتا سوال.
    1-جدی baba.masiha.irباباتونه؟؟؟یعنی نریم جلافت بازی در بیاریم ؟؟؟
    2-چرا آخر هفته ها که میشه تو یجوری میشی؟؟؟
    *************
    عکسای شماره 3-4-5-8-12-13خیلی خوب بودن
    عکس شماره 13 از همه دلنشین تر بود البته به نظر من

  4. من و ناامیدی!!!!
    محاله محاله.
    4 تیرو کلا فراموش کردیا
    من الان تو اوج فعالیت و امیدم.
    در مورد این آهنگها
    پپری عزیز من گاهی دوست دارم این آهنگارو گوش کنم
    گاهی بهم آرامش زیادی میده
    ناراحت کننده هست اما خووب آرامش هم داره
    آره قربونت

  5. گاهی یه چیزایی هست که هیچموقع آدم از شنیدن یا دیدنش سیر نمیشه.

    شعر اول رو هر موقع میشنوم اشک میاد تو چشمام. با اینکه دوستش دارم.

    تو که میگی “اوس کریم چاکرتیم” چرا نا امیدی؟

دیدگاه ها بسته شده.