سلام به همه
امروز اتفاقی افتاد تا کمی یاد گذشته کنم
در گذشته دور به الکی برای خودمون ورزش می کردم
و از ورزشهای مورد علاقم شنا ، کوهنوردی ، پینگ پونگ و … بود.
کوهنوردی هم برام هم ورزش بود و هم تفریح ، تا سال 83!!!
سال 83 که محل کارم تغییر پیدا کرد در مجموعه جدید با دوستانی آشنا شدم واقعا عزیز
واقعا مهربان و خونگرم و گروهی که از بودن با آنها لذت میبردم.
یک گروه کوهنوردی که به معنی واقعی معنای کوهنوردی را درک کرده بودند
کوهنوردی ورزشی ست که رقابت در آن راه ندارد
رقابت در زود رسیدن و جدا رفتن ، واقعا خطر برای خود فرد دارد
ورزشی ست که وقتی همه به قله رسیدند یعنی گروه موفق بوده
و این گروه به معنی واقعی بدین شکل بود
البته بگویم در هر گروه اختلاف نظر وجود دارد و این گروه از آن مسائل مستثنی نبود
اما در مجموع عالی بود
من را هم از سال 83 به جمع خود پذیرفتند و بعد از یکسال مسئول روابط عمومی گروه
شدم تا سال 88
این 5 سال تجربیات ، سختیهای زیبا ، صعودهای حرفه ای و تفریحی و خیلی موارد دیگر
مخصوصا دوستان زیادی را برای من بود.
امروز از روزهای بود که مروری به عکسهای این دوران داشتم و خاطرات بسیار زیبای آن
برایم مرور شد
پ.ن.1: جا داره از دونفر هم یاد کنم
سرپرست گروه استاد عزیزم، جناب آقای جبرائیل ایمانی که واقعا نقش بسزایی در کنار
هم بودن این گروه داشت و
رئیس قبلی خوب و دوست عزیزم، آقای رضا احمدی که من را با این گروه آشنا کرد و در
خیلی از صعودها یار و یاورم بود.
در آینده نزدیک باز هم از این گروه خواهم گفت
پ.ن.2: به همه توصیه میکنم الان که بهترین و زیباترین زمان کوهنوردیه ، یه سری به
کوههای اطراف منطقشون بزنن
پ.ن.3: یه سری هم به سایت کوه ( http://www.kouh.ir ) بزنید و اگر دوست دارید به
اسم خودتان ثبت نام کنید و هر مطلب زیبایی دارید و یا مسیر خاصی را میخواهید معرفی
کنید، با نام خود وارد نمائید.
پ.ن.4: یادم رفت بگم دیگه خیلی تنبل شدم ، از سال 88 که یکم فعالیت گروه کمتر شد و من هم کمتر کوه میرم و واقعا بگم برای خودم متاسفم……
پ.ن.5: راستی امروز یادی از کنسرت سالار عقیلی شد
یادم افتاد مدتیه که متن شعرش رو آماده کرده اما هنوز روی وبلاگم فعالش نکردم
لذا ضمیمه این پستم میکنم:
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همهی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همهی جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
سلام مسیحای عزیز آپم!
حتما بیا!
تو سایت کوه رفتم، تو گالری تصاویر… عکس یکی مونده به آخر یه چیز شبیه همون تصویری هست که من دیدم… اما با برف بیشتر
سلام
این پستت رو که می خوندم دقیقا یاد یه چیزی افتادم که برام خیلی لدت بخشه.
خواهر من از سال 73-4 کوهنوردی حرفه ای میکنه و عضو یکی از باشگاه ها بود. بماند که هر موقع اینا برنامه داشتن، مخصوصا تو زمستون، تا برن و برگردن مامان من چه حالی داشت. اما خودش کلی لذت میبرد. تا اینکه مزدوج شد و دیگه کم کم درگیر زندگی. اما هنوزم حسرت اون دورانش رو میخوره و میگه حتما یه روزی بازم اون روزا رو تکرار می کنم.
کوه رو دوست دارم اما نه به عنوان یه برنامه همیشگی. اما دیوونه شنا هستم.
اما چیزی که من یادم اومد اینه. اولین و تنها قله ای که تا حالا تو عمرم رفتم، قله توچال. یه روز تو بهمن ماه 82 بود. با تله کابین تا ایستگاه 7 رفتیم و ازونجا هم تا قله. یه روز آفتابی بود و هوا عالی بود. اولین بار بود که داشتم به یه قله میرفتم و طبعا تو دلم کلی ذوق داشتم. جتی الان که یادش افتادم هم اون حس رو دارم.
اون بالا که رسیدم جلوم چیزی دیدم که هنوزم تصویرش از ذهنم بیرون نرفته. دماوندِ استوار، دقیقا روبروم بود. با کلاهکش رو سرش. انقدر نزدیک بود که هنوزم فکر می کنم اگر دستمو دراز می کردم میگرفتمش تو دستم.
تصویریه که طی این چند سال همیشه باهام هست و دوستش دارم.
و چه آفتاب نرمی هم میتابید.
به خودم قول دادم امسال یه روز حتما بازم برم توچال و اون تصویر رو تو ذهنم دوباره زنده کنم. امیدوارم بتونم قولم رو عملی کنم.
ممنون از این موزیک واقعا عالی که گذاشتین. این اجرا رو امسال تو کنسرتش شنیدم. وااای که چه لذتی داشت.
سالار خان عقیلی رو بسیار دوستش دارم.
مسیحا خیلی قشنگ بودن. این آهنگ رو با صدای دریا دادور هم خیلی دوست دارم.
ممنون بابت دانلودها!
راستی آپ هم هستیم ها!کم پیدایی!؟
شعرش رو خیلی دوست دارم.