یکی از خصوصیهام که آزاد شد

یه عالم گریه نشسته
روی دیوارای خونه

بی تو و عطرت عزیزم
چیزی از من نمی مونه

یه نفر حبسه تو چشمات
تا ابد گوشه ی زندون

یه نفر عاشق عاشق
عاشق صدای بارون

جونشو لحظه ی آخر
می سپاره به دستت ارزون

++++++++++++++++++

آخر چی کار داری با آسمان آبی

بانوی من تو وقتی دریای غرق آبی

با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره

تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی

مثل شرابها نه بانوی من تو در من

سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی

با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره

تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی

++++++++++++++++++
ای خدا به کی بگم به کی بگم؟
که داره تنهایی آبم می کنه
حیفه من زندونی غم بمونم
غم داره خونه خرابم می کنه
چرا هیچ کس نمی خواد حرفامو باور بکنه
باره این تنهایی رو برام سبک تر بکنه
کی میاد و کِی میاد اون که چشاش
واسه من شب و چراغون بکنه
دست گرمشو تو دستام بذاره
خلوت دستامو ویرون بکنه
چرا هیچ کس نمی خواد حرفامو باور بکنه
بار این تنهایی رو برام سبکتر بکنه
دارم از تنهایی دیوونه می شم
چرا هیچ کس به سراغم نمیاد
نمی خوام دیوونه ی تنها باشم
دیوونه همدم دیوونه می خواد
چرا هیچ کس نمی خواد حرفامو باور بکنه
بار این تنهایی و برام سبکتر بکنه
دارم از تنهایی دیوونه می شم
چرا هیچ کس به سراغم نمیاد
نمی خوام دیوونه ی تنها باشم
دیوونه همدم دیوونه می خواد
چرا هیچ کس نمی خواد حرفامو باور بکنه
بار این تنهایی رو برام سبک تر بکنه

11 دیدگاه برای “یکی از خصوصیهام که آزاد شد

دیدگاه ها بسته شده.