Hekayat e Zendegi شنبه, 31 مرداد, 1388دوشنبه, 21 تیر, 1389 مسيحاعمومی درود بر شما امروز داشتم به گذشت سریع زمان فکر می کردم که ناخودآگاه به یه جمله خیلی جالب برخوردم. دلم نیومد براتون نفرستم زندگی حکایت مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند : فروختی ؟گفت : نه . ولی تمام شد !!! بدرود