یه روز وقتی عاشقی ، دلت میگیره

*چشمای نازت و وا کن ، حیفه اشکات که بریزه
بگو عشقمون همیشه ، واسه خاطرت عزیزه*

عزیزی خدا خدا ، رحیمی خدا
چقدر نازی خدا ، چقدر دوست داشتنی هستی خداااااا

*دونه دونه اشکام رو گونه هامه
وقتی تو نباشی اینا باهامه
میمونی تو قلبم واسه همیشه*

چقدر ضعیفم
چقدر شکننده ام
چقدر بی روحم

*تو رو کم میارم تو روزگارم
همه ی وجودم تویی بهارم
بدون تو تنهام نگو نمیشه*

وای به روزهای اینگونه
صدای موسیقی فریادیست در گوشم

*هوا وقتی بوی نم داره ، دلم خیلی می گیره
ندونستی گل یاس من دلم ، بی تو می میره*

در گوشم غوغایی است
اما دلم خالی و بی احساس
باران شروع شد

*من و سپردی به پرسه های بارون
رفتی از لحظه هامون آسون
هنوز کنار یاس گلدون ، به انتظارتم تو ایوون*

بارون داره میباره
شدید هم شده
برف پاک کن ماشین توان مقابله داره

*تو نفسه دوباره بودی

وقتی تو شبم ستاره بودی
تو زمزمه بارون تو قلبمو ازم ربودی

این روزا دلت جای دیگست
چشات محو چشای دیگست

برو که کشتی احساسم و
نگو چیزی فقط برو*

اما دل من نه
توان مقابله با نرفتن زیر بارونو ندارم

*برو برو برو برو برو
برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که قلب من مال تو یه
حیف دلی که گرفتار تو یه*

میروم
زیر بارون میروم
شاید اگر چتری بود و دستی گرم زیبا تر بود

*برو برو برو برو برو برو

میدونی دلم برات می سوزه
قلبت یه روز تو تنهایی می پوسه

من و تو شدیم دو خط موازی
خودت خواستی تو زندگی ببازی

آره عشق تو پس دادم و
نمی خوام بمونی تو یادم و

برو که کشتی احساس مو
نگو چیزی فقط برو*

همراه بی صدا که الان دارد گوشم را میترکاند
میلرزد و قِر می دهد
دوستیست
“دیدی بارون میاد”
جوابش می شود
{من بارونو دوست دارم
و مزه میده خیابون گردی}
نمیداند که با باری که در دست دارم
در حال دیدن گذر زمان هستم
اما ….

*برو برو برو برو

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم

برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام عشق تو رو

برو نگو که قلب من مال تو یه
حیف دلی که گرفتار تو یه

برو برو برو برو برو برو*

او میگوید
” آره حسابی هوا مناسبه خیابون گردیه.
اما پیاده هم بد نیستا ، خوبه”
میگویم
{بی بار و با چتر در میان پارک چیتگرو دوست دارم}

” با بار و بدون بار اما بدون چتر منم پایه ام
زیر باران باید رفت”

نمیدانم چه بگویم
چه بخواهم
چه بشنوم
چه بشنود

گوش میخواهم اما ندارم
چشم میخواهم اما نمیبیند
دل در طپش تند است
اما
هوای آنجا بارانی
هوای اینجا هم بارانی
بارانی که باران دیگر را می شوید

*آخرین نامت به دست من رسید
غم شد و اشک و توی چشام کشید

منتظر بودم بگی دوسم داری
نه بری اینجوری قالم بزاری

پس فرستادی تمام عکسامو
پاک نکردی از رو گونه اشکامو

آخر قصه چرا اینجوری شد
قسمت دست من از تو دوری شد*

میروم و میروم
دست میلرزد
پا میلرزد
دل میلرزد
چیست که میرزاندو میترساند

به دوست میگویم
{
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
باشد من هم بدون چتر پایه ام
}

*تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
می ریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روز عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای*

دلم فریاد میخواد
دلم داد می خواد
دلم میخواهد هرچه دارد به بیرون بریزد اما ….
همه را در خود جا داده
همه را در محبس خود ریخته
درد این فشار تنگی جا را چشم به خوبی حس میکند

*تو بیا برام بمون ، تو بیا برام بمون*

چشم به دل می گوید بیا
من بار خود را خالی میکنم
تا تو بار خود را در من جا دهی
این خالی می شود
اما آن هر چه سعی میکند خالی نمیشود

*حالا دنبال یه گوشم تا تو تنهایی بمیرم
وقتی دیگه نمی زاری دست گرمت و بگیرم*

خدایا چه کنم با این بازیه دل و چشم
آه ای عقل تو چه کاری ای در این بازی
تو مسئول کنترل این دو هستی
چرا ساکتی
چرا هیچ چیز به این دو نمیگی

*تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
میریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روز عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای

تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم
می ریزم آروم آروم و نم نم

اونی که یه روزی عاشقش کردی
حالا میگی فراموشش کردم

چیکه چیکه چیکه چیکه
بارون منو می کشونه تو خیابون

تیکو تیکو تیکو تیکه ساعت
میگه نمیای

تو بیا برام بمون

دیگه نمیاد ، دیگه نمیاد ، دیگه نمیاد
دیگه نمیاد ، نه دیگه نمیاد*

آهای شما دو تا
چتونه؟
چه مرگتون شده؟
چرا اینقدر بی تابی میکنین؟
هر جفتتون خفه شین!!!
توی ای چشم
کور شو و بی بارش
نمیبینی همه دارند به این تن نگاه میکنند
تو جلوه این تنی
پس سنگین باش و ساکت
بار خودت را خودت به دوش بکش

*ماه توی دستامه وقتی تو پیش منی
نه تو نمی تونی از عشقم دل بکنی

تو مال منی ، تو فال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی ، احساس منی
جز تو ، کسی رو نمی خوام

تو مال منی ، تو فال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی ، احساس منی
جز تو ، کسی رو نمی خوام

دنیا دنیا تو رو می خوام*

و حالا تو ای دل

*تو رو می خوام ، تو رو می خوام*

همه چیزت را به من بده
خودم برایت نگه میدارم
جایم زیاد است
خیلی زیاد
در بخش خاطره بایگانی می شود
و دل می گوید:

*تا تو رو دارم زندگی بهشته برام
انگار خدا عشق تو رو نوشته برام

تو مال منی ، تو فال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی احساس منی
جز تو کسی رو نمی خوام

تو مال منی ، تو فال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام

تو یاس منی احساس منی
جز تو کسی رو نمی خوام

تو مال منی ، منی ، منی ، منی

مال منی

تو تو تو تو تو ، تو رو میخوام

یاس منی*

حال باید کنترل کرد این بدن را که حرکات موزون را انجام ندهد

*یه نگاه آره یه نگاه ، دوست دارم من بخدا
یه ستاره یه صدا ، من نمیشم از تو جدا

یه نفر آره یه نفر ، دل و با خودت ببر
یه پری آره یه پری ، تو از همه عالم سری

عشق منی تو عمر منی
هر جا باشم توی قلب منی

روی لب هام فقط اسم تویه
تو حس خوبه عاشق شدنی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی*

ساعت از 11 شبه گذشته
اونم وسط یه میدون
توی این شهر آهن و دود
چشم و دل برادران گرامی روشن
برو
دیگه برو به جایی که اسمش خانه است
برو
دیگه وقته اینه که همه چیز سر جای خودشون برن

*هر جای دنیامی ، تو شانس فردامی
مثل فرشته ها ، هر شب تو رویامی

همه ی باورم از تو نمی گذرم
تو حس خوبه لحظه هامی

هر روز و هر لحظه تو رو می بینم و
تو فکرم دستات و بازم می گیرم و

چشمام می بندم ، یادت می افتم و
آره تو همیشه باهامی

عشق منی تو عمر منی
هر جا باشم توی قلب منی

روی لب هام فقط اسم تویه
تو حس خوبه عاشق شدنی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی

عشق منی آره عمر منی
آره دوست دارم و تو مال منی

عشق منی عمر منی
یادت باشه تو خیال منی

عشق منی
خدا جون

پی نوشت 1: آهنگها از آلبوم شانس فرزاد فرزین است

پی نوشت 2: همانطور که ددیمون هم گفته ما تا سه شنبه نیستیم

میریم که رفته باشیم

اگر دیدید نیستم نرفتم که برم

رفتم که برگردم

پی نوشت 3: یک نفر دیگه از دوستان داره میره مسافرت ، سفرش بی خطر

امیدوارم بهش خوش بگذره و به سلامت برگرده

سوغات ماها هم یادش نره

پی نوشت 4: یک نفر دیگه از دوستان هم داره درس میخونه

براش دعا کنین که قبول بشه

پی نوشت 5: بعدا میگم………..

22 دیدگاه برای “یه روز وقتی عاشقی ، دلت میگیره

  1. این پستت رو خیلی دوست دارم… بی نهایت حتی
    ———-
    1- صداشو دوست دارم.
    2- سفرتون بخیر و خشوی باشه. یکی از بهترین سفرهایی باشه که تا حالا رفتی.
    3- پانویست رو به خودم میگیرم من 😀
    ممنون یه عالمه… چشم، یادم نمیره. میشه آخه یادم بره؟
    4- دوستمون 100% قبول. قرار گذاشتیم از بهمن با هم بریم بوفه دانشگاه برای ناهار و چای
    5- حس فوضولیم گل کرد حسابی 😉

    مسیحا:
    شما همیشه به من لطف داری
    این یکی هم جزو لطفای شماست سرکار خانم
    سفر شما هم بی خطر باشه

  2. مسیحا! هیچی نمی تونم الان بنویسم
    بارون که بند بیاد میام نظرم رو میذارم.

    مسیحا:
    چرا سرکار خانم؟؟؟
    چرا؟
    به خاطر نوشته منه ؟

  3. من صبح تا دم افطار خونم و درس میخونم، نیم ساعت قبل از افطار میرم بیرون و11-12شب برمیگردم خونه.باور کن طبق برنامه ریزیم دارم میخونم.
    بعدشم حریف بابام نمیشم که نرم…کلا بابام تو مهمونی رفتن آدم بسیار بی منطقیه که توقع داره هر موقع فامیلاش دعوت کردن ما باید بگیم چشم

    مسیحا:
    خوب اگر اینطوره موفق باشی
    برات دعا میکنم
    تو داری تلاشتو میکنی
    مطمئنا موفق هم میشی و از همه ماها جایزه میگیری

  4. خوش بگذره مسیحا..جای ما رو هم خالی کن.به باباجون هم سلام مخصوص برسون.
    واسه پینوشت4هم کلی منو شرمنده کردی.

    مسیحا:
    ممنون
    به روی چشم

    تو که درس نمیخونی
    همش ددری
    آخه من با دعا میتونم معجزه کنم
    تو بشین درس بخون قول میدم قبول شدی یه ددر حسابی به همراه همه بچه ها رو بزارم

  5. بله که دیدم اون لحظه وسط مهمونی بودم…بوی بارون رو که حس کردم سریع رفتم سمت بالکن…

    مسیحا:
    خیلی زیبا بود
    زیبا
    یه سوال
    شما مگه درس نداری میری مهمونی
    منو بگو فکر میکنم این خانم داره درس میخونه
    همش مهمونی؟
    اهه!!!

دیدگاه ها بسته شده.