تنهایی سخته ولی چاره چیه؟؟؟؟؟ شماره 2

چند روزه این شعر مثل خوره افتاده توی مغزم

قبلا توی وبلاگم گذاشته بودمش

اما دوباره نوشتم شاید از سرم بره بیرون

داره دیوونم میکنه

اما این تکرار منو یاد یه جریانی هم انداخته

احسان احتمالا یادشه ، در دوران سربازی وقتی آموزشی بودیم

یک ماه هیچ چیز نداشتیم ، نه رادیو ، تلویزیون ، ضبط و …

و فقط مغزهامون بود که آهنگها و شعرهارو به خاطرمون میاورد و ما با زمزمه اونها کمی شاد و آرام میشدیم

دقیقا مثل الان که این شعر افتاده توی مخم

فقط اینبار هروقت این آهنگ رو میشنوم یه حس عصبی بهم دست میده

باشد که با نوشتن دوباره از یادم برود

تنهایی سخته ولی چاره چیه
لب هام می خنده ولی چشمام دیگه بارونیه
آخرین بار هم می گم ، بانو نرو
نرو ، از پیش من نرو ، بانو نرو
دست زمونه است چرا گریه داری
می ذاره می ره وقتی فهمید دیگه دوستش داری
بسه ، بهش هی نگو بانو نرو
نگو از پیش من نرو ، بانو نرو
آخه من ، تنها ، عاشق ترین مرد رو زمین
تو رو می خوام ، تو تنهاییمو ازم بگیر
بی تو غمگینم ، برگرد ای بهترینم
شب و روز منو بردی سوی غربت
نرو اگه بری ، می میرم توی حسرت
بی تو من ، در دنیا رو دلم بستم
وای دوباره ، عکس های یادگاری تو دستم
بانو نرو ، برگرد ، بانو نرو
شب و روز منو بردی سوی غربت
نرو اگه بری ، می میرم توی حسرت
نرووووووووووووووووو
تنهایی سخته ولی چاره چیه
لب هام می خنده ولی چشمام دیگه بارونیه
آخرین بار هم می گم بانو نرو
نرو ، از پیش من نرو ، بانو نرو
دست زمونه است چرا گریه داری
می ذاره می ره وقتی فهمید دیگه دوستش داری
بسه ، بهش هی نگو بانو نرو
نگو از پیش من نرو ، بانو نرو
چشمات ، دل و دین منو برده
قلبم ، دیگه توی سینه مرده
بی وفا ، تو که دل منو بردی
واسه من ، چه قسم ها که نخوردی
ای بهترینم ، واسه تو بهترینم
شب و روز منو بردی سوی غربت
نرو اگه بری می میرم توی حسرت
بارون های چشماتو از چشماش پنهون بکن
نه دیگه غرورتو واسه اون داغون نکن
چک چک ، چک چک می چکه از چشمات سوز سینه
خدا توی آسمون گریه هاتو می بینه
چشمات ، دل و دین منو برده
قلبم دیگه توی سینه مرده
بی وفا تو که دل منو بردی
واسه من چه قسم ها که نخوردی
ای بهترینم ، واسه تو بهترینم
شب و روز منو بردی سوی غربت
نرو اگه بری ، می میرم توی حسرت

دست زمونه است چرا گریه داری
می ذاره می ره وقتی فهمید دیگه دوستش داری
بسه ، بهش هی نگو بانو نرو
نگو از پیش من نرو ، بانو نرو
تنهایی سخته ولی چاره چیه
لب هام می خنده ولی چشمام دیگه بارونیه
آخرین بار هم می گم بانو نرو
نرو ، از پیش من نرو ، بانو نرو
دست زمونه است چرا گریه داری
می ذاره می ره وقتی فهمید دیگه دوستش داری
بسه ، بهش هی نگو بانو نرو
نگو از پیش من نرو ، بانو نرو
تنهایی سخته ولی چاره چیه
لب هام می خنده ولی چشمام دیگه بارونیه
آخرین بار هم می گم بانو نرو
نرو ، از پیش من نرو ، بانو نرو
دست زمونه است چرا گریه داری
می ذاره می ره وقتی فهمید دیگه دوستش داری
بسه ، بهش هی نگو بانو نرو
نگو از پیش من نرو ، بانو نرو

این هم لینک آهنگ

تنهایی سخته واقعا چاره چیه؟؟؟؟

باز هم تولد یک مردادی

الان دو روزه میخوام در مورد یک تولد بنویسم

اما متاسفانه مشغله کاری نذاشت بیام بنویسم

اول از ایشون پوزش میخوام و شروع میکنم

دوم اینکه باز هم تولد یک مردادی بسیار بسیار عزیز رسید

همینجا تولد یک مردادیه عزیز رو به خودش و جامعه مردادیها تبریک عرض میکنم

باشد عمرشان به 1000 رسیده و به شادی و خوشی زندگی کنند

البته ایشون همچنان 14 ساله هستند

اگر این سیل ها بگذارند و یخ ها در اثر گرمایش آب نشوند

و با زیر ساخت موجود مطمئنا همیشه 14 باقی خواهند ماند

سرکار خانم معمار تولدت مبارک

تولد

سلام

امروز دهم مرداد ماه 1389 است

روزی که از صبحش را با شادی و با دیدن تبریکات دوستان عزیزم شروع کردم

من 2 روزی به دلایلی نبودم و نتونستم زودتر بیام

الان که توی اینترنت اومدم میبینم که دوستان اینجا هم به من لطف داشتن

دیگه خبر قدیمی محسوب میشه

امروز روز تولدمه

من دیگه 31 روز هم تموم کردم و 32 ساله شدم

یک سال تجربم بیشتر شد

و یک سال پیرتر شدم

اما هنوز حس میکنم 20 ساله ام و شیطنت های بچگی رو دارم

فقط یه چیز روز اضافه میکنم

این عکسی که میبینین و همه جا علامت مشخصه منه

عکس دوران بچگیمه که با پارچ آب و لیوان به دست وایسادم

این رو پدر عزیزم ازم گرفته و خیلی دوستش دارم

همینجا از پدر و مادر خوبم هم تشکر میکنم که از من مراقبت کردن تا به این سن برسم

دستشونو میبوسم

پ.ن. :

بچه ها تولدمه کِی جشن بگیریم که همه بیاین؟

من جشن تفلد دوس میدارم

موخوام

مسیحا

فلسفه تخته نرد

هیچ میدانید تخته نرد چگونه و توسط چه کسی ابداع شد و چه فلسفه زیبا و عبرت آموزی در پس آن نهان است؟ تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد و اما داستان پیدایشش:

تخته نرد

در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گماردهء انجام این کار ساخت. او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند.. پس یا روش و شیوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید». شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته‌اند که دو طرف با مهره های خود با هم می‌جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود.» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیلهء بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند «وین اردشیر» را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت که باجگزار ایران باشد.

تخته نرد : کره زمین

30مهره : نشان گر 30 شبانه روز یک ماه

24 خانه : نشانگر 24ساعت شبانه روز

4 قسمت زمین : 4 فصل سال

5 دست بازی: 5 وقت یک شبانه روز

2 رنگ سیاه و سپید : شب و روز

هر طرف زمین 12 خانه دارد : 12 ماه سال

زمین بازی : اسمان

تاس: ستاره بخت و اقبال

گردش تاس ها : گردش ایام

مهره ها: انسان ها

گردش مهره در زمین: حرکت انسان ها (زندگی )

برداشتن مهره در پایان هر بازی : مرگ انسان ها