خداوندا !کریما !حبیبا !

 
اینجا کسی نمی خندد
آنجا را نمی دانم
 
اینجا همه بغض است
آنجا را نمی دانم
 
اینجا همه چشم ها بارانیست
آنجا را نمی دانم
 
اینجا غم مهمان است
آنجا را نمی دانم
 
اینجا همه سکوت بهت آلود
اینجا هوا ابریست
اینجا گلی نمی روید
اینجا پشت هر نگاه بغض است
اینجا همه درگیرند
اینجا همه می گریند
اینجا کسی نمی خنندد.
 
آنجا کسی عاشق هست؟
آنجا گلی می روید؟
آنجا کسی می خنندد؟ 
 
اینجا هوا بارانیست
آنجا  را  نمی دانم
 
اینجا دلی تنگ است
آنجا را نمی دانم
 
اینجا دلی عاشق است
آنجا را نمی دانم
 
اینجا دلی پرپر است
کاش …..

 
++++++++++++++++++++++++
 
 
خداوندا !
 
در این سالی که در پیش است
 
نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای ، لیکن
 
در آغاز طلوع روشن سالی که می آید
 
کمک کن تا رها سازم ز خود
 
من کوله بار یک هزار و سیصد و افسوس
 
یک هزار و سیصد و اندوه
 
خدایا مهربانم کن
 
تو چشمان مرا با نور خود بگشا
 
تو لبخند رضایت را عطایم کن
 
بفهمان زندگی زیباست.
 
 
 
خداوندا !
 
تو راه سبز ایمان را نشانم ده
 
تو نیکی پیشه ام فرما
 
که راه حق صبورانه بپیمایم
 
و هرگز من نباشم از زیانکاران
 
رفیقا ، مهربانا ، عاشقم فرما
 
مرا در رود پر مهر گذشتت شست و شو ده
 
تو پاکم کن ، قرارم ده.
 
 
 
کریما !
 
دستهای گرم و لبخندی عطایم کن
 
تو ای نزدیک تر از من به من
 
اینک مرا دریاب ، پناهم ده
 
تو ذکرت را عطایم کن
 
که با یادت دلم آرامش یابد.
 
 
 
حبیبا !
 
قدر دان خوبی ام فرما
 
تو ای گرداننده دلها و چشمانم
 
تو ای تدبیر بر هر روز و هر شامم
 
تو چرخاننده احوال این دنیا
 
بگردان حال من را سوی آن حالی که می دانی
 
تو آرامش عطایم کن.
 
 
 
خداوندا !
 
نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
 
برای مردمان خوب این وادی
 
عطا فرما
 
هزار امید
 
هزار و سیصد آگاهی
 
هزار و سیصد و هشتاد بهروزی
 
هزار و سیصد و هشتاد و نه لبخند زیبا را …
 

الهی آمین ای خدای مهربان آسمان ها و زمین
 
 
 
===============================================
 

به نام خدای بینا، خالق یکتا و بخشنده و مهربان،
 

سلام،
 
خدایا دلم برات تنگ شده … مدتهاست می خوام فقط با تو حرف بزنم و برات بنویسم … خدایا دلم برات خیلی تنگ شده، دلم می خواد سلام کنم و با تو باشم … گرچه این روزها زیاد قاطی می کنم و تو صبوری می کنی و آروم آروم راه رو نشونم میدی …
 
خدایا دلم شکوفه های آلبالو می خواد … چقدر دنیامو دوست دارم … یه عالمه شکوفه های آلبالو … درختانی که بخشنده اند و سخاوتمند … دلم درخت موزیکالم رو می خواد و اون چشمه ی زیبا و رود آرام که درختم رو سیراب کنه از پاکی و عشق … خدایا ستارگانی که نزدیکند و گلهایی که عطرشان وجودم را سرشار می کند از شوق و نشاط و آرامش و من به اندازه ی نور سبک می شم و به اندازه ی باران، آرام … چقدر گلهامو دوست دارم و هر چه تو به من بخشیدی و من حالا تو دنیام دارمشون  … و چقدر همسایم برام عزیزه و چقدر به خاطر داشتنش خوشحالم …
 
خدایا می دونی، دلم می خواد برم بالا، بالا بالا بالاتر … جایی که فقط من باشم و تو … جایی که تو بالهام رو نوازش کنی و نور ببخشی … خدایا می دانی، من فقط تو را می خواهم و بس …
 
خدایا آنجا که به هر گوشه اش بنگری فرشته ای را ببینی که مهر می بخشد و عشق می ورزد و نور می نوشد و تو را ستایش می کند …
 
خدایا چه بی تاب تو ام … خداوندا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم، ما را به راه راست هدایت کن …
 
راهی که آغاز و مسیر و پایانش تو باشی … راهی که در آن نعمت بخشیدی و هدایت کردی به سمت نور و روشنی …
 
اهدنا الصراط المستقیم … صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین …
 
خداوندا بالهایم را بگشا و مرا تا نور بالا ببر … آنجا که تو باشی … خداوندا دلم می خواست انقدر دلم بزرگ بود که تو را آن اندازه که مرا دوست داری دوست داشته باشم … ولی تو سراسر عشقی و من آرزو می کنم آن هنگام که روح من پرواز می کند تنها مقصدش تو باشی و من در تو غرق بشم و سراسر تو باشم و نور … سراسر خدا باشم و عشق … سراسر خدا باشم و جاودانگی …
 
دعا می کنم که انقدر خوب و لایق باشیم که بازگشتمان به سوی تو باشد و تو به ما لبخند بزنی و ما را پذیرا باشی …
 
خدایا می خواهم به سمت تو پرواز کنم ، بالهایم را نور ببخش و توانا کن و به سمت نور و مهر هدایت کن …
 
خدایا تو را دوست دارم …
 
ما را به راه راست هدایت کن، در قلبمان باش تا با تو پرواز کنیم،
 
با همه ی شوقم، توانم، عشقم
 
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
 
باز کن پنجره را که افق نزدیک است … خدایا در قلبمان باش تا با تو پرواز کنیم، می خواهم پرواز کنم،
 
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام‌‌
 
                                                                               نوشته ای زیبا از بنده خوب خدا “بیتا”

با من قهوه می خورید؟

 
پروفسور فلسفه با بسته  سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان   خود روی میز گذاشت.
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت   و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
سپس  از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟
و همه دانشجویان موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛   سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: “بله”. 
 
 
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. “در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!” همه دانشجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: ” حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.
اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشی نتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده.”
پروفسور ادامه داد: “اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.
 
همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.
…..
اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند.”
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: ” خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! “
 
 

حالا با من یک قهوه میخوری؟

جمله انرژی زا از آنتونی رابینز !!

 
 
 
یک به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .
 
دو با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .
 
سه همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همانقدر که می خواهید نخوابید .
 
چهار وقتی می گویید “دوستت دارم” منظورتان همین باشد .
 
پنج وقتی می گویید “متاسفم” به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .
 
شش قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .
 
هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
 
هشت هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .
 
نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .
 
ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .
 
یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .
 
دوازده آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .
 
سیزده وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید “چرا می خواهی این را بدانی؟”
 
چهارده به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .
 
پانزده وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید “عافیت باشد ”
 
شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .
 
هفده این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن
 
هجده اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .
 
نوزده وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .
 
بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود .
 
بیست و یک زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .
 
یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .