نگران خودمم

نگران خودمم که چجوری بی تو بمونم
دوری و ندیدن تو کار من نیست نمیتونم
نگران لحظه هامم که منو بی تو نمیخوان
نگران دستایی که تو نباشی خیلی تنهـــان

انقدر دوست دارم کــــــه نگران خودمم
اما باز جونمو میــــــدم واسه با تو بودنم

نه میشه بی تو بمونم، نه میدونم که میمونی
همه ی ترسم از اینه که یه روزی پیشم نمونی
نگران لحظه هامم که منو بی تو نمیخوان
نگران دستایی که تو نباشی خیلی تنهان

انقدر دوست دارم کــــــه نگران خودمم
اما باز جونمو میــــــدم واسه با تو بودنم

10 دیدگاه برای “نگران خودمم

  1. در جهت اون کامنت معمار که برای منم گذاشته:
    خواهر نکن این کار هارو…به خدا قلب من طاقت نداره ها :دی

    مسیحا:
    جواب کس دیگش
    من دخالت نمیکنم

  2. آرزوهای ویکتور هوگو برای شما

    اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،

    و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

    و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،

    و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

    آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،

    بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

    برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

    از جمله دوستان بد و ناپایدار،

    برخی نادوست، و برخی دوستدار

    که دست کم یکی در میانشان

    بی تردید مورد اعتمادت باشد.

    و چون زندگی بدین گونه است،

    برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،

    نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

    تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،

    که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

    تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

    و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

    نه خیلی غیرضروری،

    تا در لحظات سخت

    وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

    همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

    همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

    نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند

    چون این کارِ ساده ای است،

    بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند

    و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

    و امیدوام اگر جوان که هستی

    خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

    و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی

    و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

    چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

    و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

    امیدوارم حیوانی را نوازش کنی

    به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی

    وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

    چرا که به این طریق

    احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

    امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی

    هرچند خُرد بوده باشد

    و با روئیدنش همراه شوی

    تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..

    بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

    زیرا در عمل به آن نیازمندی

    و برای اینکه سالی یک بار

    پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.

    فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

    و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی

    و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی

    که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

    باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

    اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

    دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم

    مسیحا:
    یک پست در جواب پستی دیگر

  3. سلام مسیحا
    تو وبلاگی که توی بلاگ اسپات داری نمیشه نظر گذاشت هر دفعه میرم این مشکلو داره فقط قسمت نظرات باز نمیشه.
    مطالبت خیلی قشنگ هستن اما متاسفانه نمیشه نظر گذاشت.
    فقط جهت اطلاعت از خرابی اونجا و همچنین تشکر از مطالبت بود.
    ممنون

    مسیحا:
    ممنون دوست عزیز
    من کلا به دلایل بسیار نظرات اونجارو منتقل کردم به بلاگر نظرم
    خوشحال میشم اینجا نظر بذارین
    بازم ممنون

  4. سلام
    سال نو میلادیتون مبارک باشه. می خواستم راس 12 بهتون مسج بزنم اما از عاقبتش ترسیدم!! نیست در خواب همایونی به سر میبردین، از اون لحاظ کلا 😉
    به هر حال که امیدوارم سالی پر از سلامتی و خوشی و شیطنت های بسیار و کلی چیزای خوب براتون باشه. همه این آرزوهارو از ته دلم براتون دارم.

    مسیحا:
    ممنون دوست عزیز
    شما همیشه لطف داشتین و دارین

  5. مسیحای عزیز چطوری؟ خوبی؟
    چرا از بابایی خبری نیست نگرانشون شدم!
    اگه میشه ی خبری بده!
    مرسی

    مسیحا:
    سلام دوست عزیز
    بابا هم خوبه
    یکم سرش شلوغه
    اما حالش بهتره
    حتما میگم بیاد اونجا خبر بده
    مخصوصا که خبرهای زیادی داره

دیدگاه ها بسته شده.