14 دیدگاه برای “ببخش بانوی قصه این دل جوونی کرده”

1. بازتاب: مسيحا » بایگانی وبلاگ » شیشه پنجره را باران شست …

2. راستی من خواب کسی رو دیدم که هم سنو همجنس و همفکرمه و توهم میشناسیش و خیلی دوسش دارم؛تو خوابم دکتری قبول شده بود و من و مادرش خیلی خوشحال بودیم و بغلش میکردیم
   (مادر عزیزش با اون لبخند شیرین و تو دل بروش با لپای تو رفته و چشمایی که میدرخشه )و خودش با مهربونی و صداقت فوق العاده
   و من …..
   دیدن آدمایی که دوسشون داریم حتی تو خواب هم غنیمته

3. بان جون چقدر حسمون به هم نزدیکه
   امیدوارم همسفری سر راه زندگیت ظاهر شه که مثل مسیحا تو رو سر حال بیاره و یه 4 تیری هم به شما تبریک بگیم
   راستی مسیحا جان بهت تبریک میگم ،پیشنهاد میکنم به این نظرات توجهی نکنی و زندگی پر عشقی رو تجربه کنی ؛
   کسی که روحش و جسمش مال خودت باشه و از وفاداریش لذت ببری و هیچ وقت کم محلی نکنه که عذاب بکشی
   یه نکته دوستانه: بهش هیچ وقت نگو که تو نوشته ها و احساست هیچ جایی نداره و اینو بدون که خانما حتما نیاز به شنیدن ابراز عشق دارن و صداقتشو هم کاملا تشخیص میدن

4. سلام.
   فیلم جالبی بود. خیلی وقت پیش دیدمش.
   راستشو بخوای از دل و دلداده و دلدادگی خیلی وقته متنفرم.
   راه بی دلی رو پیش گرفتم که نه ضربه خورم و نه ضربه بزنم.
   اطرافیانم هم کم کم یاد گرفتن که نباید به من دل بست…
   (یعنی همشون میخوان منو بکشن!!!)
   موفق باشی.
   راستی اگه اومدی ، گچ رنگی بیار. من خط خطی های رنگی رنگی دوست دارم خیلی…

5. واجب شد برم ببینمش پس 🙂

6. من ندیدم فیلمشو.
   عکسارو که دیدم، وقتی عکس اول باز شد یه آن جا خوردم. چقدر جواد رضویان شبیه محسن نامجو بود!!!

   متن شعرش رو دوست داشتم. خیلی.
   اگه فیلمشو تونستم میبینم حتما.

   راستی! پست هایی که خودت مینویسی رو خیلی بیشتر دوست دارم:)
   آقا فردا نیایی بگی بقیه رو خوشت نمیادا! گفتم “بیشتر دوست دارم”

7. من از طرف تمامی بانوان قصه ها شمارو بخشیدم
   قربان! سایه تون سنگین شده
   احوالی از ما نمی پرسید

8. وای
   باورم نمیشه از این فیلم خوشت بیاد!
   تقریبا صدهزار بار توی اتوبوس مسیر اصفهان دیدمش!

9. دوم!

10. اول 😀

دیدگاه ها بسته شده.