یکشنبه غم انگیز …

یکشنبه غم انگیز …
تا شب دوام نمی اورم

در تاریکی و سایه … تنهایی مرا می ازارد

با چشمانی بسته تو از کنارم میروی

تو ارامیده ای و من تا صبح منتظر

سایه های مبهمی را میبینم از تو خواهش میکنم

به فرشته ها بگویی مرا در اتاقم تنها بگذارند

یکشنبه غم انگیز

چه بسیار شنبه ها تنها در سایه ها

و من امشب خواهم رفت

چشمانم چون شمع پر فروغی می درخشد

دوستانم برایم گریه نکنید که مزارم نور باران است

به خانه باز میگردم جانم به لب رسیده است

در سرزمین سایه ها تنها بخواب میروم

یکشنبه غم انگیز


فیلم یکشنبه غم انگیز(🎬 Gloomy Sunday 1999)، فیلمی آلمانی و مجارستانی به کارگردانی رالف شوبل محصول سال ۱۹۹۹ است. پیرمردی آلمانی به نام هانس ویک (بکر) همراه با همسر سالخورده اش بعد از گذشت نیم قرن به رستورانی در بوداپست سر می‌زند.
او هنگام صرف ناهار از نوازنده می‌خواهد تا آهنگی قدیمی را بنوازد، چند لحظه بعد با دیدن عکس زنی بر روی پیانو دچار حمله قلبی شده و می‌میرد. عکس متعلق به دختر زیبایی به نام ایلونا (ماروزسن) بود که در زمان جنگ با همکاری مرد مهربانی به نام لاسلو (کورل) و پیانیست جوانی به نام آندریش (دیوروسینی) رستوران را اداره می‌کردند و…

این فیلم ممنوعیت پخش در انگلستان و ۱۹ کشور دیگر را دارد ….

نارفیق

درِ قلبتو رو کسی وا نکنیا خودتو تو دله کسی جا نکنیا منو تنها نذاریا , تنها نذاریا
هر چیم بد بشی بازم تو رو میخوام کی میگه کم تو رو میخوام
من که گفتم تو رو میخوام نگفتم تو رو میخوام

آخه من نمیگم همه میگن عشقه تو وفا نداره نمیدم پس نمیدم این دلو به تو دوباره
همه نارفیقن آی رفیقم کجایی دلم گرفته دیگه نا نداره دله بیقرارم به کی بگم گرفته

دلی دوست دارم خیلی دوست دارم خودتم بخوای بری عمرا نمیذارم
آخه نفسی جونی چرا نمیدونی بی خبر از حاله خرابه منه مجنونی

آخه من نمیگم همه میگن عشقه تو وفا نداره نمیدم پس نمیدم این دلو به تو دوباره
همه نارفیقن آی رفیقم کجایی دلم گرفته دیگه نا نداره دله بیقرارم به کی بگم گرفته

خاطره هاشم ببره

دستمو ول کردی و اینجوری اتفاقی که نباید افتاد
روزی صد بار از خودم میپرسم تا کجا میشه تو رو ادامه داد

تا کجا میشه کنار تو نبود از کجا میشه ازت کنار کشید
همه جا رد تو رو میبینم تا کجا میشه نگاه کرد و ندید

حالت رفتنه تو حالیم کرد این همه تلاشه من بی ثمره
کاش میشد وقتی عشقی میرفت با خودش خاطره هاشم ببره

حالت رفتنه تو حالیم کرد این همه تلاشه من بی ثمره
کاش میشد وقتی عشقی میرفت با خودش خاطره هاشم ببره

هم مقصریم هم بی تقصیر یه قدم میریم و بر میگردیم
تو توو بی تفاوتی و من عشق هر دومون تو حسمون گیر کردیم

یه نفر تو عمق دنیای من بی محابا تو رو از من میخواد
تا کجا میشه کنار تو نبود تا کجا میشه تو رو ادامه داد

حالت رفتنه تو حالیم کرد این همه تلاشه من بی ثمره
کاش میشد وقتی عشقی میرفت با خودش خاطره هاشم ببره

حالت رفتنه تو حالیم کرد این همه تلاشه من بی ثمره
کاش میشد وقتی عشقی میرفت با خودش خاطره هاشم ببره

با خودش خاطرهاشم ببره