دیدگاه‌ها برای: عشق ، درد ، مرگ https://masiha.ir/blog/masiha/5923 اي آدمها كه بر ساحل نشسته ايد...! Wed, 08 Sep 2010 18:07:43 +0000 hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.4.4 توسط: ریحانه https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3427 Wed, 08 Sep 2010 18:23:56 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3427 اولی رو که خوندم دیدم چقدر میتونستم با یه نگاه عشق رو هدیه بدم و اینکارو نکردم…
چقدر میتونستم در اوج ناامیدی دستمو رو شونه های دوستم بزارم تا احساس کنه یه یه آدم محکم و مهربون هست که با دستاش غم رو از شونه هاش برداره…… اما نکردم…..
چقدر مردان خسیسند…..
و چقدر زنان قانع…..
با قطره ای کویر دلشان دریا میشود……

دومی رو خوندم….
یاد یه بخش از شعر پناهی افتادم….
من میخوام برگردم….
تا تو قبرستون ده …
غش غش ریسه برم…………..

و یه شعر از کسی که نمیدان کیست :
پیش از این بر رفتگان افسوس میخوردند خلق
میخوردن افسوس در دوران ما بر زندگان……..

سومی رو خوندم….
دیدم ما برای رفتگان هیچ کار مفیدی انجام نمیدیم….
فقط اشک میریزیم برای تسکین دل تنها مانده خودمان….
ما چقدر خودخواهیم……

سپاس ….
لذت بردم…….

مسیحا:
سرکار خانم
خیلی جالبه
شما خیلی دقیق و کامل خوندین
از نظر بسیار زیباتون ممنون
خود نظر شما در حد یه پست کامله
شاد باشید

]]>
توسط: آبان https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3425 Wed, 08 Sep 2010 13:03:58 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3425 نخیر قبول نیست.
من نظرتو توی وب خودم میخوام.
از حالا خودتو حلال نشده بدون! آماده شو واسه پل صراط!

مسیحا:
خدایا
من از دست این آبان چه کنم
آخه من چکار کنم

]]>
توسط: آبان https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3421 Wed, 08 Sep 2010 03:06:22 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3421 به روزم…

مسیحا:
بله سرکار خانم
دیدم
اما هرچی گشتم نظر بدم جایی نبود که بشه نوشت
همینجا میگم که زیبا نوشتی
باز هم بنویس و تلاشتو بیشتر کن

]]>
توسط: آبان https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3420 Tue, 07 Sep 2010 22:28:52 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3420 شعر دوم رو خیلی دوست داشتم….خیلی …
ممنون مسیحا…

مسیحا:
باز هم ممنون

]]>
توسط: آبان https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3419 Tue, 07 Sep 2010 22:28:32 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3419 شعر دوم رو خیلی دوست داشتم….خیلی …
ممنون مسیحا

مسیحا:
و ممنون از شما سرکار خانم

]]>
توسط: papary https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3417 Tue, 07 Sep 2010 13:35:46 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3417 گاهی آدم می خواد فاصله قلبش تا زبونش رو کم کنه، اما از عاقبتش میترسه. از اینی که اگر این فاصله رو کم کنی، چطوری جوابت رو میدن و چه عکس العملی از خودشون نشون میدن. کاری نکنن که پشیمون بشه آدم از اینی که حرفش رو به زبون آورده.

مسیحا:
واقعا درست میگی
کاملا درست میگی

]]>
توسط: معمار بیکار https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3416 Tue, 07 Sep 2010 09:51:23 +0000 https://masiha.ir/blog/masiha/5923#comment-3416 مسیحااااااااا خیلی خیلی قشنگ بود.مرسی بابت حسن سلقه ات

مسیحا:
مرسی از شما که خوندی سرکار خانم مهربون

]]>