بدونِ تو یه لحظه . . .

از وقتی که دیدمت دلم آرومه
عاشق شدم و عشق تو چشام معلومه

خوب شد که تو، توی فال من افتادی
عاشق شدن و فقط تو یادم دادی

دستامو که می گیری دلم می لرزه
دستای تو یه دنیا برام می اَرزه

این حالِ قشنگ و به چشات مدیونم
ممنونم ازت که پیشمی، ممنونم

بدونِ تو یه لحظه،
نه بهار و نه تابستون و نه این دنیای داغون و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
نه پائیز و نه زمستون و نه یه قطره بارون و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
کوه قاف و همه برفاش و کویر و شبِ زیباش و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
من شمال و لبِ دریاش و جنوب و تبِ گرماش و نمی خوام

من حالت چشمای تو رو دوست دارم
از زندگی بدونِ تو بیزارم

قلبم واسه تو می تپه توی سینه م
حتی توی خوابمم تو رو می بینم

من با تو شدم این که همه می شناسن
این عاشقی که همه بهش حساسن

هر جایی میرم با حرف، با چشم، با اَبرو
اوّل همه می پرسن اَزم، عشقت کو

بدونِ تو یه لحظه،
نه بهار و نه تابستون و نه این دنیای داغون و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
نه پائیز و نه زمستون و نه یه قطره بارون و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
کوه قاف و همه برفاش و کویر و شبِ زیباش و نمی خوام
بدونِ تو یه لحظه،
من شمال و لبِ دریاش و جنوب و تبِ گرماش و نمی خوام