اسیری

قصه ی عشقی که میگم،عشق لیلای مجنونه
با یه روایت دیگه، لیلی جای مجنونه

مجنون سر عقل اومده،شده آقای این خونه
تعصب و یه دندگیش، کرده لیلی رو دیوونه

اما لیلی بی مجنونش، دق میکنه می میره
با یه اخم کوچیک اون، دلش ماتم میگیره

میگه باید بسازه و، این مثله یه دستوره
همین یه راه مونده واسش، چون عاشقه مجبوره

زوره،عشقه تو زوره، احساس همیشه کوره
هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اونجا دوره!

عاقبت لیلیه ما، مثه گلهای گلخونه
تو قاب سرد و شیشه ای، پژمرده و دلخونه

حکایت عشق اونا، مثه برف زمستونه
اومدنش خیلی قشنگ، آب کردنش آسونه

قلب تو خالی از عشقو، بی نوره سوتو کوره
عاشق کشی مرامته، نگات سرده و مغروره

عشقو ببین توی نگاش، از کینه ی تو دوره
یه کاری کن توهم براش چرا عاشقیتم زوره؟

زوره،عشقه تو زوره، احساس همیشه کوره
هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اونجا دوره!

شاهکار زندگی

یکی از شاهکارهای زندگی اینه که هم میدونی چه کنی و هم نمیدونی
زندگی هم کودک درون داره و خیلی دوست داره نشونش بده و نتیجه این کودک درون زندگی میشه و بازیهای زندگی
اخیرا بازیهاش برای من خسته کننده و فرسایشی شده
فرسوده شدنمو دارم حس میکنم
دلم پرواز میخواد
حس میکنم بالهامو یکی با زنجیر به این زمین بسته و نمیذاره که پرواز کنم
پرواز میخواهم
پروازی با آرامش
پروازی با فکر
پروازی با جسم آزاد
اگر میتونستم دلم میخواست
یه مدتی برم توی یه جزیره که هیچکی اونجا نباشه
من باشم و بالای سرم اوس کریم نجار با هفت آسمونش
کنار اوس کریم نجارو حیات وحشش
خود اوستا هم از رگ گردن بهم نزدیکتر
کاش میشد
اما این کاش هارو نمیشه کاشت تا رشد و نمو پیدا کنه

دنیاها

این روزها، تبدیل شدن به روزهای عجیب و سخت
مشغله ها بقدری زیاد شدن که حتی وقت سر زدن به این خونمو ندارم
پست امروزمو دارم توی تاکسی و پشت ترافیک مینویسم
دو روزه که سرکار خودم نمیرم و دیرتر میرم سرکار و حدود یکساعت از وقتمو دارم پشت ترافیک وحشتناکه تهران میگذرونم
دیروز جایی که بودم دوستی احوال وبلاگمو گرفت و پرسید چرا کم مینویسم
جوابی که به ایشان دادم قبلا بصورت خصوصی توی وبلاگم نوشته بودم
حالا میخوام از خصوصی بودن درش بیارم:
در عصر حجر یک دنیا بود و اون هم همین دنیای زمینی
و باید این دنیامونو خوووووب حفظ میکردیم
بعد با حضور پیامبران اون دنیا هم اومد وسط
لذا هم این دنیامونو باید داشته باشیم و هم اون دنیا
کار یکم سخت تر شد اما نه مثل زمانه ما
دنیاها خیلی زیاد شدن و نگهداریشون سخت تر
دنیای مجازی وسط میاد، دنیاهایی مثل همین دنیای من
البته اینجا یکی از دنیاهای مجازیه منه
چندین خونه دیگه هم در این دنیای مجازی دارم
دوستان عزیزم هم شامل دوستان دنیای واقعی و دنیای مجازی شد
البته بخش بزرگی از دوستانم مشترک بین این دو دنیا شدن
دنیای تنهایی خودمون هم که هست
دنیای کودکی درونمون
دنیای جوونیمون
دنیای کارمون
دنیای …
حالا با این همه دنیا
همشونو داریم و نیز
هیچکدومو نداریم
حتی دو دنیای اولیمونو هم نداریم
نه این دنیارو داریم و نه اون دنیارو
راستی داریم چکار میکنیم ما انسانها
راستی …

کلمات نور فرستاده از نور

کسانی که آن تهمت عظیم را مطرح کردند گروهی از شما بودند، اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است، آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند، و کسی که بخش عظیم آن را بر عهده گرفت عذاب عظیمی برای او است. (۱۱)

إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۱﴾

چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند؟ چرا نگفتید این یک دروغ بزرگ و آشکار است؟! (۱۲)

لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ ﴿۱۲﴾

چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟ اکنون که چنین گواهانی نیاوردند آنها در پیشگاه خدا دروغگویانند. (۱۳)

لَوْلَا جَاؤُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾

و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت نصیب شما نمی‏شد به خاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می‏رسید. (۱۴)

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۴﴾

بخاطر بیاورید زمانی را که به استقبال این دروغ بزرگ رفتید، و این شایعه را از زبان یکدیگر می‏گرفتید، و با دهان خود سخنی می‏گفتید که به آن یقین نداشتید، و گمان می‏کردید این مساءله کوچکی است در حالی که نزد خدا بزرگ است! (۱۵)

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ ﴿۱۵﴾

چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید برای ما مجاز نیست که به این تکلم کنیم ؟ خداوندا منزهی تو، این بهتان بزرگی است! (۱۶)

وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ ﴿۱۶﴾

خداوند شما را اندرز می‏دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (۱۷)

یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿۱۷﴾

و خداوند آیات خود را برای شما تبیین می‏کند، و خدا علیم و حکیم است. (۱۸)

وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۱۸﴾

کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است، و خداوند می‏داند و شما نمی‏دانید. (۱۹)

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۹﴾

و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را فرا می‏گرفت). (۲۰)

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِیمٌ ﴿۲۰﴾

ای کسانی که ایمان آورده‏اید از گامهای شیطان پیروی نکنید هر کس قدم جای قدمهای شیطان بگذارد (گمراهش می‏سازد)، چرا که او امر به فحشاء و منکر می‏کند، و اگر فضل و رحمت الهی به سراغ شما نمی‏آمد احدی از شما هرگز پاک نمی‏شد ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‏کند و خدا شنوا و دانا است. (۲۱)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۱﴾

آنها که دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند، آنها باید عفو کنند و صرفنظر نمایند، آیا دوست نمی‏دارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند غفور و رحیم است. (۲۲)

وَلَا یَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَهِ أَن یُؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۲۲﴾