نفس بکش … عمیق

آخرین روز امرداد
ماهت به خیر دوست من..
بی خیال نداشته هایت..
بی خیال غصه هایت..
بی خیال هر چه که تورا نا آرام میکند..
به من بگو ببینم…….
امروز نفس کشیده ای؟؟
پس خوش به حالت.
عمیق نفس بکش
عمیق…….
                *عشق را
                *زندگی را
                *بودن را

بچش……….
ببین………..
لمس کن……
و با تک تک سلولهایت

لبخند بزن که

زندگی زیباست
تابستان زیباست
شبهای پرستاره اش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزهای بلندش
هندوانه و گیلاس و شربت خنک.
طعم خوب کودکی ها.
آبتنی سر ظهر
در جوی زلال آب با پای برهنه راه رفتن…….
همه زیباست
لذت ببر و نفس بکش
عمیییییییق

تقدیم به بهترین رفیق

امروز برای تو نوشتم بابا

واسه تو که خیلی وقتا خستگیاتو ندیدم

واسه تویی که همیشه با محبتت بهم فهموندی عشق رو نباید از جنس مخالف گدایی کرد

واسه تویی که اینقدر هوامو داشتی تا بتونم مهمترین تصمیمات زندگیمو به نحو احسنت بگیرم…

فقط تویی که هروقت دست رو سرم میکشی از رو صداقت و عشقه

بابا این روزا  از چین کنار چشمات میترسم از بزرگ شدن خودم و پیر شدن تو میترسم

از اینکه موهات سفید شه میترسم…

آره میترسم چون میخوام تا ابد زنده باشی

بهترین بابا دنیا باشی

کسی باشی که با نگاهت دلم آروم بشه…

بابا

پیر نشو

خسته نشو

غمگین و دلخسته نشو

شاد بمون

تقدیم به بهترین رفیق و پدردنیــــــــــــــــــــــــــــا

 

عکس اول اختصاصا برای اوناییه که هم باباشون و خودشون متولد امرداد هستن

father-and-son-lionsfather-son11

 

Father and Son father-and-son FATHER-AND-SON_2739782b  Father-Cry-Page-Header  father-son- father-son-460_1238439c

کم آوردم…

2rgyh4i[1]

میـــــخوام اعتراف کنم…

کم آوردم…

تویی که اســـــمت تقدیره…

ســــــرنوشته…

قســـــمته…

هرچی هســــــتی دست ازســـــرم بردار…

خســـــــــــته ام!!!.

75468748743497978849

خدایا…

گله نمیکنم!

ولی کمی ارام تر امتحانم کن!!

به خودت قسم خسته ام

خدایا. . .

کی کات میدهی؟

هزاربار یک پلان را گرفته ای . . .

من بازیگر خوبی نمیشوم قبول کن!!!

خدایا…
ممنونم که مرا  در حد ایوب می بینی …

اما می شود دیگر تمامش کنی؟

بریده ام . . .

normal_love_prison-wide

بیشعورترین موجوددنیا دله!!!
روزی هزارتا دلیل و منطق میاری براش که اروم میشه…
باز دم دمای شب که میشه
میپرسه چرا؟؟؟

271826_CxMUQlF8

فیس بلاگ

از فیس بوک هم اومدم بیرون، برای اینکه کمی دیگر مجازی نباشم. دنیای مجازی هرچقدر که برام خاطرات زیادی داشت اخیرا برایم مشکلات بیشتری ایجاد کرده.
دیگه نه فیس بوک، اینستاگرام، لینکدین، بلاگسپات، گوگل +، توییتر، تانگو، وایبر، لاین، واتزاپ، ویچت ، وی سی ، کلوب  و …  را ندارم.
حتی بازیها را هم تموم کردم و همه پاک شدند. چند روزه گوشیم شبها به راحتی میخوابه و دیگه وقتی به اینترنت وصل میشه دینگ دینگ نمیکنه.
دیروز جلوم نشسته بود و بهم نگاه میکرد.
بهم گفت باهام قهری، دوسم نداری ، نمیخوای منو.
من هم اول پشت دستی زدم تو دهنش و گفتم الان کانتکتهامو ازت پاک میکنم که فکر نکنی امانت دار منی و دیگه فقط شغلت میشه بردن و آوردن صدا.
اومدم سراغ کامپیوترم دیدم فقط و فقط مونده همین خونه مجازی همیشگیم و یک فولدر پر از یادگاریهای فضاهای مجازی.
نمیتونم این خونه رو هم پاک کنم هر کاری کردم نتونستم و این شد که گفتم کمی از مطالبی که نگه داشته بودم توی فیس بوک شییر کنم اینجا بذارم که بگم اینجا هستم.
و اینجا را مینامم فیس بلاگ

10530699_1448584052068081_8300748131100145695_n

10336855_1441829306076889_6652334271035682394_n10458327_1450510815208738_4152964170689477010_n 10514583_1448228202103666_6729959433207030298_n 10547489_1450250288568124_1345033917535918262_n 1003401_1437320909861062_5977530028556918245_n 1908378_1454561824803637_1277046385653349864_n 10295727_1436944146565405_4763619572295849529_n