رسم یادگار

نشد با شاخه ها، بغل کنم تو رو
نشد نشد نشد، برو برو برو
اراده داشتم، به دونه کاشتن
که عادتت بدم، به ریشه داشتن
که عادتت بدم، یه گوشه بند شی
به مبتلا شدن، علاقمند شی
نشد که از دلم، جدا کنم تو رو
نشد نشد گلم، برو برو برو
نشد که بی دهن، صدا کنم تو رو
تمام حرف من، برو برو برو

قدیما هر گلی، شناسنامه داشت
تموم می شد و ، بازم ادامه داشت
تو شیشه گلاب، تو شعر شاعرا
تو گل فروشیا، تو جیب عابرا
همون کسا که از، تو باغچه چیدنت
توی خیالشون، ادامه می دنت
نشد که از دلم، جدا کنم تو رو
نشد نشد گلم، برو برو برو

تو داری از خودت، فرار میکنی
داری با ریشه هات، چیکار میکنی
برو برو ولی، به رسم یادگار
شناسنامتو، تو خونه جا بذار