شب بارونى

اونجا واسه تو شده خونه، اینجا واسه من زندونه
تو شادى با اون نمى دونى، چى مى کشه این دل دیوونه

تن دادى به اون تو چه راحت، دوریم واسه تو شده عادت
برگرد و بیا میمیره برات، هنوز این دل بى طاقت

خوشحالم از اینکه تو میخندى، از غصه من دیگه دل کندى
یادت نمیاد منو باز دلتو، به یکى دیگه مى بندى

کشتى دلمو به چه آسونى، تو که قاتل خاطره هامونى
اشکام مى ریزن هنوزم بى تو باز تو این شب بارونى

شب بارونى

گفتى که برو پى کارت، گفتى که شده کس و کارت
گفتم با دوست دارماش دیگه کى مثه من میده آزارت

گفتم نمیزاره حسودى، که نگم همه بود و نبودى
گفتى تورو دوست داشتم ولى، تو عشق بچگیهام بودى

خوشحالم از اینکه تو میخندى، از غصه من دیگه دل کندى
یادت نمیاد منو باز دلتو، به یکى دیگه مى بندى

کشتى دلمو به چه آسونى، تو که قاتل خاطره هامونى
اشکام مى ریزن هنوزم بى تو تو این شب بارونى