چشم من بیا منو یاری بکن

 
برای خودم آهنگ گذاشته بودمو داشتم گوش میدادم
یاد قدیمام افتاد
گذشته مثل یه فیلم جلوی چشمم میاد
یاد خونه شهران
یاد پلاک 46
یاد باغ بسیار زیباش
یاد مرغ و خروسهامون
یاد سگ شیطونش
یاد بزرگ شدنهامون
و یاد الانم
این شعرها که گوش میدادم خیلی چیزهارو یادم میاره
باید اینجا از یکی بابت تمام ناراحتیها, مشکلات , اذیتها و نامهربانیهام عذرخواهی کنم
امیدوارم منو ببخشه
امیدوارم
 
 
 
 
 
چشم من بیا منو یاری بکن … گونه هام خشکیده شد کاری بکن
 
غیر گریه مگه کاری میش کرد … کاری از ما نمی یاد زاری بکن
 
اون که رفته دیگه هیچوقت نمی یاد… تا قیامت دل من گریه می خواد
 
هر چی دریا رو زمین داره خدا … با تموم ابرای آسمونا
 
کاشکی می داد همه رو به چشم من … تا چشام به حال من گریه کنن
 
اون که رفته دیگه هیچوقت نمی یاد… تا قیامت دل من گریه می خواد
 
قصهء گذشته های خوب من … خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
 
حالا باید سر رو زانو بذارم … تا قیامت اشک حسرت ببارم
 
دل هیشکی مث من غم نداره … مث من غربت و ماتم نداره
 
حالا که گریه دوای دردمه … چرا چشمم اشک شو کم می یاره
 
خورشید روشن ما رو دزدیدن … زیر اون ابرای سنگین کشیدن
 
همه جا رنگ سیاه ماتمه … فرصت موندنمون خیلی کمه
 
اون که رفته دیگه هیچوقت نمی یاد… تا قیامت دل من گریه می خواد
 
سرنوشت چشاش کوره نمی بینه … زخم خنجرش می مونه تو سینه
 
لب بسته، سینهء غرق به خون … قصهء موندن آدم همینه
 
اون که رفته دیگه هیچوقت نمی یاد… تا قیامت دل من گریه می خواد